ورزش و جوان- هدیه رحمتنژاد مدتهاست که به عنوان یکی از جوانترین کارگردانهای تئاتر در این بخش فعال است. وی معتقد است همانطور که در یونان تئاتر دولتی بوده در ایران هم مسئولین باید به کمک فعالین عرصه تئاتر بیایند زیرا نبود حمایت آنها باعث پایین آمدن کیفیت و در برخی مواقع منجر به خروج همیشگی هنرورزان تئاتر از کشور میشود. در همین رابطه به گفتوگو با هدیه رحمتنژاد نشستیم تا نظرات وی را راجع وضعیت تئاتر در ایران جویا شویم.
در ابتدا بطور مختصر خودتان را معرفی کنید؟ هدیه رحمتنژاد هستم. متولد ۱۳۶۲ در تهران. مدرک کارگردانی تولید را با گرایش نمایش در ایران اخذ کردم. سپس به هندوستان رفتم و آنجا در رشته روانشناسی مشغول تحصیل شدم. در بازگشت مجدد به ایران روی به رشته روابط عمومی آوردم و اکنون هم در حال تحصیل در رشته پژوهش هنر هستم.
چه انگیزهای باعث شد که وارد عرصه تئاتر شوید؟ پدر من در جوانی نویسنده کارهای تئاتر بودند و در کنار آن خبرنگاری هم میکردند و من هم تا حدی مسیر پدر را ادامه دادم. از همان بچگی در فضای هنر و تئاتر بودم و در همین راستا مطالعاتی هم داشتم. جو خانواده ما فرهنگی – هنری بود و همین موضوع به حضور من در تئاتر خیلی کمک کرد. البته این دلایل باعث ورود من به تئاتر شد و دلیل ادامه حضور من در این حوزه اینست که احساس میکنم هر فردی به عنوان یک هنرمند در زندگیاش یک رسالتی دارد که رسالت من از طریق تئاتر عملی میشود. آگاه سازی مردم و حتی خنداندن آنها از طریق تئاتر کار کوچکی نیست.
کمی از فعالیتهای دوران زندگیتان در هندوستان و ایران بگویید.بیشتر کارهای من در کشور هندوستان در حوزه طراحی حرکت بود و برای انجمن
زرتشتیان و دانشگاه پونا کارهایی را ارائه کردم. طراحی حرکت را پیش یک
استاد آمریکایی فرا گرفتم. اما فعالیت تئاتر را از سال ۸۰ به طور حرفهای
شروع کردم. قبل از آن به طور غیرحرفهای در انجمن نمایش شهریار و رباط کریم
فعال بودم. اولین کارگردانی جشنواره استانی را سال ۷۹ داشتم. از سال ۸۰
تصمیم گرفتم که در تهران کارم را دنبال کنم. در تالار محراب و فرهنگسراهای
مختلف مثل ابن سینا اجرا داشتم. در دورهای از ایران رفتم و پس از چهار سال
که برگشتم سال ۹۵ تئاتر «ادوارد و ننه» را کارگردانی کردم که نمایش
پرمخاطبی از کار درآمد. پس از آن کار دوم را با عنوان فروپاشی ارائه
کردم که با حضور بچههای کارگاهام انجام شد. کار بعدی من «پریشههای یک
زن» بود که در تیرماه امسال در تماشاخانه فانوس با بچههای جدید کارگاه اجرا شد. روال من اینطوری است که بچههای کارگاه خودم را به صحنه
میبرم.
کدام کارها برای خودت تاثیرگذارتر بود؟ تاثیرگذارترین کار تئاتر من «ادوارد و ننه» بود که یک تئاتر کمدی ضدجنگ بود. بعد از آن «پریشههای یک زن» کار خوبی از آب درآمد زیرا خشونت علیه زنان را مطرح کرد. یک کار هم در هندوستان انجام دادیم که در حد خودش کاری تاثیرگذاری بود و روایتش این بود که یک زنی با حالتهای عاشقانه خودش درگیر بیماری مانیا میشود. سالهای خیلی دور هم کار «خشم و هیاهو» را کارگردانی کردم که در دوره خودش با وضعیت موجود آن زمان کار خوب و تاثیرگذاری شد.
چه کاری در دست اجرا دارید؟ کاری که بنا داریم به زودی اجرا کنیم «هفت پیکر نظامی» است که با فرزان بهنام به توافق رسیدیم که نقش اول این تئاتر را به عنوان «بهرام گور» ایفا کند.
مهمترین چالشهای پیشروی فعالین تئاتر چیست؟ یکی از مشکلات اساسی در تئاتر، سالنهای غیراستانداردی است که ایجاد شده و متاسفانه خیلی نظارتی هم بر این موضوع وجود ندارد. تنها در جشنواره فجر و بخش پلاس جشنواره است که سالنهای درخواست داده شده را بررسی میکنند. اکثر سالنهای خصوصی ما استاندارهای لازم را ندارند و زیاد شدن این سالنها و اجراهای مختلف باعث میشود مخاطبها بطور پراکنده تقسیم شوند. در خیلی از مواقع مخاطبی که خیلی بیننده تئاتر هم نیست به صورت تصادفی به یکی از این سالنهای غیراستاندارد مراجعه میکند و شاید به تماشای کاری بنشیند که کار اول آن کارگردان بوده، بعد از اجرا به دلیل ضعف کار و سالن کلا تئاتر را زیر سوال میبرد و خیلی علاقهای برای حضور مجدد در سالنها را از خود نشان نمیدهد. باید گفت سالن و اجراهای غیراستاندارد آفت این روزهای تئاتر شده است. از همینرو با ریزش مخاطب در حوزه تئاتر مواجه شدهایم. در یونان که مهد تئاتر است تئاتر دولتی بوده اما متاسفانه در ایران دولت حمایت خاصی از فعالین تئاتر نمیکند و این عدم حمایت، کار را سخت کرده است. وقتی حمایت نیست باید هزینهها را از جیب داد و تماشاخانهها هم برای اداره سالنهای خود نیازمند درآمد هستند و همین باعث میشود که با سرعت کارهای بیکیفیت ارائه شود.
بانوان در ایران چقدر توانستهاند در عرصه تئاتر حضوری فعال و تاثیرگذار داشته باشند؟ در حال حاضر بانوان فعال و تاثیرگذاری در عرصه تئاتر داریم که به طور مثال میتوان به خانم پریسا محمدی اشاره کرد که من احترام بسیاری برای ایشان قائلم چون هم خیلی باسواد هستند و هم خیلی در حوزه تئاتر فعال و پرکار میباشند. خانم ندا شاهرخی از دیگر بانوان فعال حوزه تئاتر هستند که کارهای بین المللی خوبی دارند و من به نوبه خودم کارهایشان را میپسندم. ما در سینما هم کارگردانهای خانم خوبی داریم اما فرق تئاتر با سینما اینست که افراد فعال در تئاتر نسبت به سینما کمتر در جامعه دیده میشوند و کمتر اسپانسرها به سراغ آنها میآیند. از طرف دیگر سالنهای اجرا محدود هستند ولی در کل باید گفت که در سواد و دانش کاری، تئاتریها نسبت به بانوان سینمایی چیزی کمتر ندارند.
در پایان اگر حرف خاصی دارید بفرمایید. جا دارد از مدیریت تماشاخانه فانوس آقای یونسیزاده و خانم شاهرخی که نگاه حمایتی نسبت به کارها دارند تشکر کنم. همچنین از مدیریت تماشاخانه پندار و آقای کیانوش بابادی تشکر میکنم و من همیشه قدردان ایشان هستم و امیدوارم دوباره تماشاخانه پندار برقرار شود. امیدوارم در سالهای آتی شاهد بالندگی تئاتر در ایران باشم و اصلا دوست ندارم که فستیوالهای خارجی بهانهای برای رفتن همیشگی فعالین تئاتر ما شود و برای جلوگیری از این اتفاق نیاز است که مسئولین فرهنگ و هنر کشور به موضوع ورود پیدا کنند و جلوی این پدیده ناخوشایند را بگیرند.