کد خبر: ۶۶۲۴۱
۱۲:۲۱ -۲۸ مرداد ۱۴۰۴

ایران در بازی زنگزور؛ تماشاچی یا صحنه‌گردان؟

«کریدور زنگزور»، گذرگاهی که در هشتم آگوست امسال با میانجیگری ایالات متحده میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان توافق شد؛ این کریدور ۴۳ کیلومتری، نخجوان را به باکو متصل می‌کند.

کریدور زنگزور

نشان تجارت - طبق اظهارات سیده فاطمه مقیمی، رییس کانون زنان بازرگان ایران، این پروژه، صرفا یک مسیر حمل‌ونقل نیست، بلکه یک تحول ژئوپلیتیک عمیق است که در کوتاه‌مدت منافع اقتصادی ما را تهدید و در بلندمدت نفوذ منطقه‌ای ما را محدود می‌کند. امروز ترکیه برای اتصال به آسیای مرکزی از خاک ایران عبور می‌کند؛ فردا، با راه افتادن زنگزور، این مسیر از ایران بی‌نیاز خواهد شد. معنای این تغییر، کاهش درآمد‌های ترانزیتی، از دست رفتن بخشی از بازار خدمات لجستیک و تضعیف قدرت چانه‌زنی ما در معادلات سیاسی منطقه است.

او می‌گوید: پیامد‌های این کریدور فقط به تجارت ایران و ارمنستان محدود نمی‌شود. باید واقعیت را بپذیریم که ارتباط زمینی ما با ارمنستان، حلقه اصلی اتصال زمینی ما به گرجستان و روسیه نیز است. حجم قابل توجهی از مبادلات ما با این دو کشور از همین مسیر انجام می‌شود. با قطع یا محدود شدن این مسیر، تجارت ما با گرجستان که در سال‌های اخیر رشد محسوسی داشته، با مانع جدی مواجه خواهد شد. برای رسیدن به بندر پوتی یا باتومی در گرجستان دیگر مسیر کوتاه و مستقیم نخواهیم داشت. تجارت با روسیه هم که همین حالا به دلیل تحریم‌ها نیازمند مسیر‌های امن و کوتاه است، طولانی‌تر، پرهزینه‌تر و پرریسک‌تر خواهد شد و این یعنی کاهش رقابت‌پذیری کالا‌های ما در این بازار‌ها و واگذاری سهم خود به رقبایی که مسیر‌های سریع‌تر و ارزان‌تر در اختیار دارند.

به گفته مقیمی، این اولین‌بار نیست که به دلیل تحریم‌ها یا بی‌برنامگی مدیران، فرصت‌های بزرگ ترانزیتی از دست ما رفته است. یادتان هست فرودگاه امام خمینی قرار بود هاب هوایی شرق و غرب شود؟ اما امروز فرودگاه استانبول و فرودگاه دوبی این نقش را ایفا می‌کنند و ما هنوز درگیر مشکلات زیرساختی و مدیریتی آن فرودگاه هستیم. کریدور شمال-جنوب که می‌توانست مسیر اصلی تجارت هند و روسیه باشد، سال‌هاست روی کاغذ مانده و بخش بزرگی از ظرفیتش بلااستفاده است. او در جدیدترین اظهاراتش می‌گوید: کریدور چابهار به ماکو که قرار بود شاهراه توسعه شرق تا شمال غرب کشور باشد، به دلیل نبود برنامه‌ریزی منسجم، هرگز به جایگاه واقعی خود نرسیده است. این فهرست نشان می‌دهد که حتی وقتی زیرساخت داریم یا آن را تکمیل نمی‌کنیم یا از آن بهره‌برداری موثر نداریم و نتیجه این می‌شود که دیگران جای ما را می‌گیرند.

حالا باید پرسید: اگر با داشتن مسیرهایی، چون کریدور شمال-جنوب یا چابهار به ماکو نتوانسته‌ایم نقش خود را تثبیت کنیم، در مواجهه با پروژه‌هایی مانند زنگزور که مستقیما علیه منافع ما طراحی شده‌اند چه خواهیم کرد؟ آیا باز هم با چند واکنش کلامی و بیانیه سیاسی، میدان را به رقبا و مخالفان واگذار می‌کنیم؟ بر اساس تحلیل کانون زنان بازرگان ایران، برای برون‌رفت از این وضعیت، باید چند اقدام فوری را همزمان پیش برد:

اول، تکمیل و فعال‌سازی مسیر‌های جایگزین مانند «ارس کریدور» برای حفظ دسترسی زمینی به قفقاز و بازار‌های شمالی.

دوم، بازسازی و تعمیق روابط با ارمنستان، گرجستان و روسیه، به‌ویژه در حوزه ترانزیت و سرمایه‌گذاری مشترک در زیرساخت‌های حمل‌ونقل.

سوم، استفاده از دیپلماسی چندجانبه برای جلوگیری از انحصار مسیر‌های جدید توسط ترکیه و امریکا.

چهارم، بهبود بهره‌برداری از ظرفیت‌های موجود در بنادر جنوبی و فرودگاه‌ها تا مسیر‌های دریایی و هوایی مکمل مسیر‌های زمینی باشند.

به باور مقیمی، کریدور زنگزور، اگر بدون پاسخ عملی ما اجرایی شود، فقط یک جاده جدید در ارمنستان نخواهد بود، بلکه نشانه‌ای است از حذف تدریجی ایران از نقشه ترانزیت منطقه‌ای! ایران امروز باید تصمیم بگیرد که در این بازی تماشاچی است یا بازیگر یا حتی صحنه‌گردان. از نگاه رییس کانون زنان بازرگان ایران، تجربه تلخ فرصت‌های از دست رفته باید ایران را هوشیار کند که در این رقابت، سکوت و تعلل، مساوی با عقب‌نشینی و از دست دادن جایگاهی است که بازگشت به آن ممکن است بیش از یک قرن طول بکشد، اگر اصلا ممکن باشد! چندی پیش حمید بهرامی، تحلیلگر مستقل در موسسه مطالعات ایران و اوراسیا درباره پیامد‌های امنیتی کریدور زنگزور برای ایران نوشت: در نخستین سطح، چنین تحولی موجب می‌شود ایران، در بحبوحه فشار تحریم‌ها و انسداد نسبی مسیر‌های شمالی در وضعیت جغرافیایی نیمه‌محصور قرار گیرد. این محاصره، به‌ویژه در بافت ژئوپلیتیکی یک نظام در حال گذار به چندقطبی می‌تواند نقش ایران را در پروژه‌های همگرایی اوراسیایی نظیر کریدور شمال-جنوب به شدت محدود سازد. نخستین بُعد این راهبرد باید بر تعمیق پیوند‌های راهبردی با روسیه و چین متمرکز باشد. در دوره‌ای که نظم بین‌المللی در حال گذار به چندقطبی است و بلوک‌های مخالف با نظم امریکایی در حال تثبیت جایگاه خود هستند، ایران باید از موضع توازن‌سازی سنتی فراتر رود و به ائتلاف‌های مقاومتی بلندمدت و هدف‌محور متوسل شود. در این میان، طرح‌های ابتکاری که بر محور همکاری‌های امنیتی-نظامی-اقتصادی سه‌جانبه بین ایران، روسیه و چین می‌چرخد، می‌تواند به عنوان چارچوب مفهومی بازدارندگی منطقه‌ای تلقی شود. پیشنهادات چهارگانه عباس عراقچی در اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای می‌تواند بستری مناسب برای چنین ابتکاری باشد.

در سطح دوم، ایران باید رویکردی میدانی و هدفمند در قبال ارمنستان اتخاذ کند. این حضور صرفا نباید در قالب دیدار‌های سیاسی یا مانور‌های نظامی نمادین باقی بماند، بلکه باید به سطوح عملیاتی در حوزه‌های لجستیکی، اطلاعاتی و نظامی عمیق گسترش یابد. در شرایطی که ارمنستان، به عنوان یکی از قربانیان بالقوه پروژه کریدور زنگزور، نیازمند یک شریک امنیتی متعادل است، تهران می‌تواند با اتخاذ رویکردی بلندمدت، خلأ ناشی از عقب‌نشینی روسیه را در این کشور پر کند. چنین حضوری، علاوه بر ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی ایران، یک مانع موثر در برابر پیشروی ناتو و ترکیه در منطقه خواهد بود.

در سطح سوم میدان افکار عمومی و نبرد روانی باید به عنوان یکی از ابعاد جدی امنیت ملی در نظر گرفته شود. در حالی که رسانه‌ها و نهاد‌های قوم‌گرا در حال فعالیت هماهنگ علیه ایران در کشور‌های قفقاز جنوبی و همچنین در داخل کشور هستند، تهران باید با تولید روایت‌های جایگزین، حمایت از شبکه‌های فرهنگی بدیل و راه‌اندازی رسانه‌ها به جنگ روانی دشمن پاسخ دهد.

در نهایت، ایران باید از وضعیت «مواجهه منفعلانه» با تحولات قفقاز عبور کرده و به دکترین «راهبری بازدارنده فعال» برسد. در نظم جهانی در حال تحول، بازیگری موثر مستلزم حضور به‌موقع، کنشگری هوشمندانه و ادراک صحیح از تهدیدات است. قفقاز، در این میان، نه‌فقط یک تهدید، بلکه می‌تواند بستری برای ارتقای نقش ایران در معادلات جهانی باشد به شرط آنکه از رویکرد تدافعی صرف فاصله گرفته شود.

منبع: روزنامه اعتماد
برچسب‌ها:
ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون