نشان تجارت - با گذشت بیش از ۲۰ روز از اعلام آتشبس، اینترنت هنوز به وضعیت قبلی برنگشته است. البته وضعیت قبلی هم هیچوقت عادی نبود. اختلالهای گاهوبیگاه، کیفیت و سرعت کم و حتی قطعی کامل، تجربه همیشگی کاربران از اینترنت ایران بوده است. اینبار، اما علاوهبر افزایش اختلالها، با ایدههایی مثل «اینترنت اضطراری»، «منطقه آزاد سایبری»، «دسترسی سازمانی» و اینترنتهای مجوزمحور و سطحبندیشده مواجهایم. طرح قدیمی اینترنت طبقاتی با نامهایی گمراهکننده بازسازی شده است: تقسیم مردم به «دارندگان اینترنت آزاد» و «محرومان از آن». با اینکه بعضی مسئولان از مخالفتشان با تبعیض دیجیتال سخن میگویند، مصوبات شورایعالی فضای مجازی بر محدودیت بیشتر تمرکز دارد و ادامه اختلالات، ادعاها درباره پایبندی به «اینترنت آزاد» را رد میکند.
از زمان آغاز حمله اسرائیل، اینترنت ایران دچار یکی از شدیدترین اختلالهای سالهای اخیر شده است؛ بنابر گزارش نتبلاکس، اتصال بینالمللی ایران در روزهای اول تا ۹۷ درصد کاهش یافت و بیش از ۶۰ ساعت تقریباً قطع بود. اگرچه پس از چند روز، اتصال بهتدریج بازگشت، دادههای پلتفرم رادار کلادفلر نشان میدهد کیفیت اینترنت، از جمله پهنای باند و پایداری اتصال، هنوز به سطح پیش از جنگ بازنگشته است. شاخص کیفیت اینترنت (IQI) در ایران همچنان پایینتر از میانگین بلندمدت است و نوسان ترافیک در ساعات مختلف روز ادامه دارد. بهاینترتیب، با وجود ظاهر متصل بودن شبکه، تجربه کاربران از اینترنت همچنان با کندی، قطعی مقطعی و کیفیتی پایینتر از وضعیت عادی همراه است.
کاربران در حالی اینترنت محدود، فیلترشده و پراختلال را تجربه میکنند که دسترسی آزاد به اینترنت بینالمللی، بهعنوان یک حق شهروندی، تا پیش از این هم محقق نشده بود. از نگاه «وحید فرید»، کارشناس فناوری اطلاعات، وضع اینترنت در ایران هیچوقت عادی نبوده است. او به «پیام ما» میگوید: «براساس تجربه کاربری و گزارشهای رادار کلادفلر، اینترنت همچنان به وضعیت پیش از جنگ برنگشته و اختلالات خیلی گستردهتر از شرایط قبلی است. اینترنت ما همیشه آنقدر اختلال داشته و دارد که نمیتوانیم شرایط «نرمال» را تصور کنیم. با اینکه بهتر است کارگروهی اینترنت را در بخشهای مختلف با شرایط قبلی بهدقت مقایسه کند، تجربه کاربری نشان میدهد سرعت عمومی بسیار پایینتر آمده، ویپیانها بهسختی وصل میشوند. همچنین، یکسری آیپیها قطع و هنوز بخشی از دیتاسنترها قطع هستند. به همین دلیل، با قطعیت میتوان گفت بههیچعنوان شرایط اینترنت عادی نیست و حتی به قبل از جنگ هم باز نگشته است.» با این گفتهها، آنچه مسئولان درباره شرایط عادی اینترنت گفته بودند، با واقعیت فاصله بسیاری دارد.
روزها پس از طرح پیشنهاد «اینترنت اضطراری» از سوی یکی از نهادهای صنفی فعال در حوزه فناوری اطلاعات، این موضوع هنوز محل بحث است. کاربران در شبکههای اجتماعی به اینترنت سطحبندیشده با تمام نامهایی که تا امروز برایش انتخاب کردهاند، نه میگویند و در پلتفرم کارزار هم پای نامهای به وزیر و رئیسجمهور و مسئولان دیگر که اینترنت طبقاتی را نفی میکند، امضا میزنند.
«حامد بیدی»، مدیرعامل پلتفرم کارزار و کنشگر حقوق دیجیتال، به «پیام ما» میگوید: «از چند سال پیش، هر بار که حرف اینترنت طبقاتی به میان آمده، بلافاصله بازخورد خیلی منفی جامعه متخصصان و مردم را بهدنبال داشته است.» او تعریف میکند دو سال پیش مردم ناامید از مسئولان، بهجای مطالبه از دولت، کارزاری راه انداختند که نوعی پیمان جمعی برای استفادهنکردن از اینترنت طبقاتی درصورت پیشنهاد بود. «آن نامه که خطاب به مردم و کاربران و جامعه متخصصان بود، چند ده هزار امضا گرفت و کاربران بهنوعی متعهد شدند که ما هیچوقت از اینترنت طبقاتی با هر عنوانی استفاده نخواهیم کرد. در آن بازه زمانی این پروژه عملاً متوقف و منتفی شد.»
در سالهای اخیر، بهدنبال طرح صیانت و مخالفت با آن، این موضوع باز هم به شکلهای مختلف مطرح شده و آخرین بار در روزهای پرالتهاب جنگ، از طرف یکی نهادهای صنفی فعال در حوزه فناوری اطلاعات، بهنام «اینترنت اضطراری» مطالبه شد و بسیاری را ناامید کرد.
بیدی میگوید: «دفعات قبل، در موضوع اینترنت طبقاتی، بیشتر بحث بر سر فیلترینگ بود یا اینکه اینترنت بعضی از اقشار یا پلتفرمها فیلتر نباشد، اما این دفعه تفاوتش در خود اینترنت بود. درخواست کسبوکارها برای داشتن اینترنت در زمان قطع همگانی، بسیار ناراحتکنندهتر و تبعیضآمیزتر بود و اینبار علاوهبر شبکههای اجتماعی مختلف، کارزاری شکل گرفت که به این موضوع اعتراض کرد و اکنون بحثهای زیادی در لایههای مختلف جامعه در رابطه با اینترنت طبقاتی ایجاد شده است.» این کارزار تا لحظه تنظیم این گزارش بیش از سههزار و ۲۰۰ بار امضا شده است.
مدیرعامل کارزار توضیح میدهد که اینبار تفاوت در حضور فعال جامعه فناوری اطلاعات ایران است؛ آنها بهطور مستقل در برابر خواست همصنفانشان موضعگیری کردهاند. او معتقد است واکنشهای جامعه همچنان میتواند جلوی رسمیشدن اینترنت طبقاتی را بگیرد.
همزمان با شدتگرفتن بحران اینترنت، شورایعالی فضای مجازی طرحهای پیشین خود را بدون توجه به اعتراض و مطالبات کاربران در اولویت قرار داده و بهدنبال «صیانت از کودکان و نوجوانان» و برنامههایی برای کمک به پیامرسانهای داخلی و ساماندهی آنهاست. سؤال اینجاست خطراتی که میخواهند در برابر آنها از کودکان و نوجوانان صیانت کنند، در اینترنت و شبکه محدود داخلی رخ نمیدهد؟ بیدی جواب میدهد: «در دفاع از فیلترینگ و اینترنت طبقاتی، از کودکان سوءاستفاده بسیاری میشود. درحالیکه هیچکدام، مسئله کودک را حل نکرده و نمیکند. چه آنکه فیلترینگ هم تا امروز نهتنها مسئله کودکان را حل نکرده، که با گسترش ویپیانها، باعث شده است دسترسی بیحدومرزی برای کودکان در انواع حوزهها ایجاد شود؛ از جمله پورنوگرافی و خشونت. در اینترنت طبقاتی هم به همین شکل، شاهد محتوای نامناسب حتی در پلتفرمهای داخلی هستیم که البته هشدارهای لازم به پدر و مادرها داده نمیشود.» بهگفته او، اساساً کسی با ارائه اینترنت ویژه کودکان مخالف نیست، اما جدا از این بحث، موضوع مراقبت از کودکان، بهانهای شده است برای کودکپنداری تمام شهروندان. «این دیدگاه دغدغه کودکان را ندارد، بلکه دنبال این است که توجیه کند که همانطورکه کودک یکسری مسائل را نمیفهمد و یکسری محتواها نباید در اختیارش قرار بگیرد، طبقات مختلف شهروندان هم دارای شعورهای متفاوتی هستند و ما نباید هر محتوایی را در اختیار هر طبقهای از جامعه قرار دهیم. این نگاه بسیار تحقیرآمیز، توهینآمیز و تبعیضآمیزی به آنهاست که البته معمولاً علنی نیست، اما زیر سایه اینترنت ویژه کودک توجیهش میکنند.»
همین حالا اینترنت سطحبندیشده و ویژه، بهطور محدود در دسترس برخی گروههای خاص است. چه آنکه در روزهای قطعی اینترنت، گروهی همچنان به شبکه جهانی متصل بودند. بیدی میگوید: «اینترنت طبقاتی بهصورت محدود اجرا شده است، اما علت اینکه این طرح هنوز رسمیت پیدا نکرده و بهصورت فراگیر اجرا نشده، مخالفتهای جامعه است.» بهگفته او، مسیر اینترنت طبقاتی بهشکلی طراحی شده که رفتهرفته اینترنت ویژهتری در اختیار افراد دارای رانت قرار بگیرد و عموم مردم از خدمات شبکه ملی اطلاعات، بدون اینترنت بینالمللی استفاده کنند. «میتوان گفت این همان چشماندازی است که اینترنت طبقاتی را فارغ از غیراخلاقی بودنش، از نظر اجتماعی حساس میکند. به همین دلیل، بسیاری از متخصصان معتقدند علنی شدن اینترنت طبقاتی و رسمیت بخشیدن به آن، گام نخست و مهمی بهسمت قطع اینترنت برای عموم مردم است.» بنابراین، بهگفته او تنها مقاومت جامعه سبب شده است این طرح رسمیت نیابد و علنی نشود.
وحید فرید، کارشناس فناوری اطلاعات، هم میگوید: «تاکنون بهصورت جدی اینترنت طبقاتی به آن مفهوم که جامعه را تکهتکه فرض کند و به هر بخشی اینترنتی با کیفیت متفاوت دهد، نداشتهایم؛ اما اینترنت طبقاتی از سالها قبل اجرا شده است. حتی زمان ریاستجمهوری خاتمی، افرادی دسترسی متفاوتی داشتند. یعنی درست زمانی که فیلترینگ شروع شد، ارائه خط سفید هم شروع شد.»
او یادآوری میکند که سالهاست خط سفید برای سایبریها، نمایندگان مجلس و بعضی خبرنگاران وجود دارد. «سالهاست همه میدانند بعضی گروهها دسترسی خاصی دارند. این افراد، طبقهای هستند که طبق تشخیص حکومت میتوانند اینترنت داشته باشند، اما عموم مردم نمیتوانند. این اینترنت از جنس اینترنت طبقاتی است. با اینهمه، چون حوزه استفاده از آن خیلی محدود بوده، چندان حساسیتی ایجاد نکرده است.»
اکنون آنچه حساسیت ایجاد کرده، درخواست اصناف برای داشتن اینترنتی متفاوت از همگان است. این کارشناس حوزه فناوری به وعدههای انتخاباتی دولتهای اصلاحطلب درباره اینترنت اشاره میکند و اینکه در این دولتها، اینترنت طبقاتی بهشکلی جدیتر بهسمت اجرا رفت. او میگوید: «دو دولت اصلاحطلب در این ماجرا پیشرو بودند؛ دولت روحانی و حالا دولت پزشکیان. این دو قدمهای بزرگی بهسوی اینترنت طبقاتی برداشتند. البته در دولتهای اصولگرا هم مواردی اتفاق افتاده، اما مسئله اینجاست که این دو دولت با شعار اینترنت آزاد آمدند. دو بار قطعی جدی اینترنت، یکی در آبان ۹۸ در دولت روحانی و دیگری در دوره جنگ در دوره پزشکیان اتفاق افتاد. اما در اوج اعتراضات مردمی در ۱۴۰۱ اینترنت را نبستند. در دولت رئیسی مواضع روشن بود و وزیر میگفت با فیلترینگ و محدودیت موافق است. ولی آقای هاشمی (وزیر ارتباطات) که این را نمیگوید، جلوتر از آنها حرکت میکند. اصلاحطلبان اصلاً در جهت شعارهایشان حرکت نکردند.»
فرید هم تأکید میکند که اینترنت طبقاتی بزرگترین قدم بهسمت قطع اینترنت عموم مردم است: «واقعیت این است که اگر محدودیت برای عدهای کمتر شد، بهراحتی میتوان شیر اینترنت را روی دیگران بست. اگر آن گروه رادیکالی که خواستار قطع اینترنتاند، موفق به توزیع اینترنت طبقاتی شوند، بهجرئت میگویم که اینترنت برای بقیه «اینترانت» یا ملی میشود.»
ایده اینترنت طبقاتی با هر نام دیگری، با روح قانون و منشور حقوق شهروندی در تضاد است و اصول ۱۹، ۲۰، ۲۸ و ۴۳ قانون اساسی مبنیبر برابری حقوق، دسترسی آزاد به امکانات و رفع تبعیض را رد میکند. پیش از اینکه سازمان نصر تهران در روزهای جنگ دوازدهروزه دسترسی شرکتهای عضو خود را به اینترنت بینالمللی پیگیری کند، گروههای مختلف بهدنبال اینترنت برای استادان دانشگاهها یا پزشکان، سیمکارتهای بدون فیلتر مخصوص توریستها، اینترنت آزاد برای پارکهای علموفناوری و پیادهکردن ایده منطقه آزاد سایبری بودند. در این روند فزاینده محدودسازی، کسی به فکر حق دسترسی آزاد مردم به اینترنت نیست.
در روزهای جنگ، طبق اعلام شرکت ارتباطات زیرساخت، حملات DDOS (منع خدمت توزیعشده) به بیشترین میزان رسید. در این نوع حمله سایبری، مهاجم با فرستادن حجم بالایی از ترافیک جعلی، منابع را اشغال میکند و سرور بهقدری شلوغ میشود که دیگر پاسخ به درخواستهای واقعی کاربران ممکن نیست. این نوع حملات بهطور معمول اتفاق میافتد و در روزهای جنگ هم اعلام شد که بهدلیل این حملات به زیرساختهای ارتباطی و البته «تأمین امنیت» اینترنت محدود و قطع شده است.
وحید فرید درباره قطع اینترنت یا ایجاد اختلال و محدودیت بهبهانه حملات دیداس که در روزهای جنگ و پس از آن هم ادامه داشته، میگوید: «دلیلی که مطرح میشود، بسیار غیرفنی است، چون اساساً حملات DDos حملاتی مسدودکننده است و انجام میشود تا سرویسی از دسترس خارج شود. در مقابل وزارت ارتباطات میگوید برای مقابله با حملات DDos اینترنت را قطع یا مختل کرده است. این دلیل اشتباه است. اگر شما قطعش کنید که حمله به نتیجه بهتری میرسد. این حملات، حمله هکری خیلی پیشرفتهای نیست که بگوییم منجر به سرقت اطلاعات میشود. ممکن است سیستمی با ضعف امنیتی، تحت این حملات، یکی از سرویسهایش از کار بیفتد و راه خروج اطلاعات باز شود. اما یک سرویس خیلی باید ناامن باشد که چنین اتفاقی برایش بیفتد. بیشتر هدف حملات DDos از دسترس خارج کردن است که در این مورد خود وزارت ارتباطات پیشدستی میکند و اختلال ایجاد میکند.»