کد خبر: ۶۴۱۳۸
۲۰:۰۰ -۲۱ خرداد ۱۴۰۴

سکوت تندرو‌ها در برابر فساد پسر و عروس صدیقی

یکی از مهمترین لقلقه‌های زبانی تندرو‌ها از سال‌ها پیش، «عدالت» بود و اگر خجالت نکشند، همچنان و در آینده هم تکرار می‌کنند.

کاظم صدیقی

نشان تجارت - یکی از مهمترین لقلقه‌های زبانی تندرو‌ها از سال‌ها پیش، «عدالت» بود و اگر خجالت نکشند، همچنان و در آینده هم تکرار می‌کنند. منظورشان از عدالت نیز خیلی ساده‌انگارانه و صرفاً هم از منظر اقتصادی و یک نوع توزیع مساوی ثروت است که هیچ نگاهی به تولید ثروت هم ندارد.

عدالت برای آنان ابزار است. هرگاه یکی از مخالفان‌شان متهم به فسادی حتی کوچک شود، از هر جهت به او می‌تازند و حتی در صورت تبرئه و رد اتهامات، باز هم به فضاسازی‌ها و تکرار ادعا‌های خود ادامه می‌دهند.

مبارزه با فساد ابزار سیاسی آنان است. به یاد بیاورید که چه تیتر‌ها که درباره مبارزه قضایی با فساد در ریاست قبلی قوه قضائیه نزدند و بعد معلوم شد بسیاری از آن احکام نقض و رد شده است و همه آنها برنامه‌ای برای سیاست و انتخاباتی بود. رفتار دوگانه آنان هنگامی آشکار می‌شود که یکی از همفکران خودشان تحت اتهام قرار گیرد که در این صورت، سکوت مرگباری را پیشه می‌کنند؛ گویی در نیمه‌شب قبرستان زندگی می‌کنند. صدا از مرده‌ها درآید، از این جماعت در نمی‌آید.

درباره فساد چای دبش که رکورد همه فساد‌های تاریخ را زد، سکوت کردند. سپس درباره باغ ازگل که همه چیز آن به‌ویژه تناقضات گفتاری برخی افراد بسیار روشن بود، سکوت و حتی توجیه کردند. اکنون هم که فرزند و عروس آقای صدیقی بازداشت شده‌اند، باز هم ترجیح می‌دهند که سکوت یا ماست‌مالی کنند.

نمونه‌های دیگر هم هست. این جماعت برای وزیر نشدن یک جوان و نخبه اقتصادی به قانون ضدتوسعه‌ای متوسل می‌شوند که چرا فرزند او در خارج به دنیا آمده؛ ولی اصلاً برایشان مهم هم نیست که املاک عمومی مردم در تصرف شخصیت محبوبشان و خانواده اوست و دچار چنین جابه‌جایی و... شده است.

برای آنان حضور چنین فردی در این پست و جایگاه جای نگرانی ندارد. برای اثبات بی‌طرفی خود می‌گویند که ما شهردار قم را هم به دلیل تابعیت غیرایرانی فرزندش برکنار و مجبور به استعفا کردیم. ولی حاضر نیستند که بگویند شهردار قم از ده سال پیش شهردار بوده و قانون ضدتوسعه نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس نیز در سال ۱۴۰۱ یعنی سه سال پیش تصویب و ابلاغ شده است، پس چرا همان زمان ابلاغ قانون برکنارش نکردید و اکنون پس از سه سال این کار را کردید؟

روشن است که مسئله سیاسی شده که او را برداشتند؛ و این قانون ابزاری در دست سیاست‌بازی تندرو‌ها است. شعار عدالت در ایران حداقل در ۲۰ سال گذشته به بدترین شکل، لوث و مبتذل شده است.

سر دادن شعار عدالت برای تندرو‌ها تبدیل به دکانی دونبش برای رانت‌خواری و منحرف کردن جامعه از مسائل اصلی کشور است. به همین دلیل است که هرگاه این جماعت عهده‌دار کاری شدند، شاخص فساد صعودی شد.

بازتاب مشهود این رفتار دوگانه آنان را در رسانه‌های تندرو‌ها می‌توان دید. آنها با سکوت خود و عدم پرداختن متناسب با ارزش خبری بازداشت پسر و عروس آقای صدیقی سعی کردند که ماجرا را بی‌اهمیت جلوه دهند و حتی از امام جمعه تهران نیز نخواستند برای حفظ جایگاه نماز جمعه از این مقام استعفا دهد.

مسئله تندرو‌ها نه عدالت است و نه توسعه و نه خواهان آرامش مردم و جامعه هستند. آنان فقط درد بی‌درمان قدرت را دارند. دردی که درمان‌پذیر نیست و مثل تشنه‌ای که از آب دریا بخورد، هرچه بیشتر بخورد، تشنه‌تر می‌شود.

بهترین خدمت به آنان دور کردن دست آنان از قدرتی است که هیچ‌گاه آنان را سیر نمی‌کند. آنان تاکنون چوب حراج را بر همه چیز زده‌اند. اسلام، نمازجمعه، اخلاقیات، روحانیت، انقلاب و... ولی ظلم آنان از طریق رفتار ظالمانه و مفسدانه به مفهوم و کلمه «عدالت» آخرین کوشش تندرو‌ها است که نباید اجازه داد موفق شوند.

امیدواریم با تداوم اقدامات قضایی بی‌طرفانه، دیگر پرونده‌های قضایی افراد مشابه نیز باز و رسیدگی شود. پاشنه آشیل تندرو‌ها پرونده‌های مالی آنان است.

منبع: هم میهن
ارسال نظرات
آخرین اخبار
نبض بازار
گوناگون