نشان تجارت - همه متولدان دهه ۸۰، دانشجو و کنشگر. هر کدام از یک طرف صدایش را بلند کرد: «خسته و ناامیدیم، ما را بهرسمیت نمیشناسند. بیهویتی، هویت ماست، ابزارگراییم، جسوریم.» آنها مهمترین دستاوردشان را شرکت در اعتراضات ۱۴۰۱ میدانند و حالا در مواجهه با نسل «وای»، یعنی همان متولدان دهه شصت، از تضادها میگویند.
کارشناسان و جامعهشناسان متولد دهه ۶۰ معتقدند که نسل «زد»، نمیخواهد جهان را نجات دهد، ایدئولوژیکگرا نیست، دنبال هنجارها نمیگردد، تعصب ندارد، متکثر است، سلطهپذیر نیست، تغییر میخواهد، نه اصلاح. آنها حتی در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نکردند. با این همه تاکید میشود که نباید بار این نسل را سنگین کرد. نباید آنها را اینقدر پررنگ کرد. موجی در جامعه ایجاد شد که نسلزد هم در آن مشارکت داشت. نباید مسئولیت تغییر را به گردن آنها انداخت و نسلهای قبلی، عقبنشینی کنند. جامعهشناسان، اینها را سوءاستفاده از نسلزد میدانند.
حامد بیدی، موسس پلتفرم کارزار و کنشگر اجتماعی است. او اینبار درباره نسل «زد» حرف زد؛ نسلی که قرار است پس از این موضوع سلسلهنشستهای این پلتفرم باشد. ماجرا از ثبت کارزارهای دانشجویی و دانشآموزی شروع شد، زمانیکه نسبت به مصوبات کنکور اعتراض کردند یا خواستار لغو فلان امتحان و تعطیلی مدارس و دانشگاهها بهدلیل آلودگی هوا و... شدند. بیدی توقع دارد که این نسل، فعالتر باشد؛ هرچند میگوید کارزارهای این نسل، در مدتزمان کمی، امضاهای زیادی هم میگیرد.
مثلاً در چند روز ۵۰ هزار امضاء که برای سایر کارزارها این اتفاق تکرار نمیشود. همین هم برای بیدی و سایر کنشگران اجتماعی در این حوزه، نشاندهنده این است که چقدر این نسل متشکل است و یک شبکهسازی آنلاین انجام داده. هرچند برای کنشگران مطالبهگری این نسل، سطحی است و شاید کمی هم از جنس عافیتطلبی: «قبلاً جنبشهای دانشجویی به شدت فعال بودند، آنها مطالبات آوانگارد داشتند، نسلزد امروز، اما اینچنین نیست. آنها سابقه شرکت در اعتراضات سال ۱۴۰۱ را دارند، آنها فریاد زدند که این ما هستیم.» نسلزد را فعال میدانند، اما نه در همه جا. در بخشهایی که خودشان شبکهسازی کرده باشند، آنجا بیش از هر جای دیگری فعال و پویا هستند.
بسیاری از موضوعاتی که برای نسلهای دیگر مسئله است، برای این نسل نیست. بیدی اینها را میگوید و معتقد است که تفاوت ماهیتی میان نسلزد و نسل وای که یکنسل قبل از آنهاست، نمیبیند؛ تفوت اصلی شاید در دسترسی به اینترنت است. آنها نسل بومی دیجیتال بودهاند، از وقتی به دنیا آمدند اینترنت بوده است، درحالیکه نسل قبلی، تا جوانی و نوجوانی اینترنت نداشت.
نسلزد، یک جداافتادگی از بخش سنتی جامعه دارند، در میان آنها کمتر کارهای مدنی و انجیاویی و حزبی دیده میشود، در مقابل از ویژگی آنها شجاعت، جسارت و رادیکال بودن آنهاست. هرچند به گفته او، امروز این گوشی تلفن همراه را از هرکسی بگیرند، نصف زندگیاش از بین میرود. کاری که با گوشی انجام میشود، درجه دو نیست، بلکه بخشی از زندگی است، تمام فعالیتهای ما از طریق اینترنت انجام میشود. حتی پلتفرم کارزار با همین گوشی شروع به کار کرد و اولین کاربران این پلتفرم دانشجویان بودند.»
بحث با نسلزد، با این سوال شروع شد؛ آیا اساساً تفاوت ماهیتی میان نسلزد و سایر نسلها وجود دارد؟ امتیازی که آنها بهواسطه اعتراضات ۱۴۰۱ به دست آوردند، چقدر اصالت دارد؟ مسئلهشان چیست و به چه فکر میکنند؟ چطور میتوان این نسل را فعالتر و از آنها برای کنشگری استفاده کرد؟ کنشگری واقعی نه تعویق کنکور و حذف درس فلان استاد.
ملیکا، از اعضای پلتفرم کارزار است، او آماری از وضعیت ثبت کارزارهای دانشآموزی و دانشجویی میدهد:
«۸۰ کارزار دانشجویی و ۶۵ کارزار دانشآموزی ثبت شده که اغلب نویسندههای آنها هم دانشجو و دانشآموز هستند. آنها در این کارزارها خواستار تعطیلی مدارس و دانشگاهها بهدلیل آلودگیها و سردی هوا، همچنین مطالبات مربوط به کنکور شدهاند. به هر حال کنشگری آنها مدنی نیست.»
یونس خسروبیگی، دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران و دبیر کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه تهران، متولد سال ۸۳:
«ما در کانون آسیبهای اجتماعی دانشگاه تهران، بیشترین تمرکز را روی مسائل محیطزیست داریم، چراکه آن را منشأ آسیبهای اجتماعی از جمله فقر، مهاجرت، تغییر ترکیب جنسیتی، تغییر اقلیم و... میدانیم. در این کانون، نسلزد هم حضور دارد. اما سوال این است که آیا نوع کنشگری این نسل نسبت به نسل قبل، تغییر کرده و چه تفاوتهایی با کنشگری همنسلان خود در کشورهای توسعهیافته دارند؟
نکته اینجاست که این نسل در مقایسه با نسل قبلی در ایران و همنسلان خود در کشورهای دیگر، بسیار ضعیف عمل کرده. هفته پیش دکتر فراستخواه، جامعهشناس اعلام کرد که آمار فعالیتهای داوطلبانه در کشورهای اروپایی بین ۳۰ تا ۵۰ درصد، اما در ایران این آمار یک درصد است؛ آماری که بسیار عجیب است. البته مشخص هم نیست که این یکدرصد از کدام نسل است.
جهانبینی و نگرش این نسل متفاوت شده، این نسل خودش را در جمع تعریف نمیکند و جهانبینی فردگرایی رویش غلبه کرده، به همین دلیل است که در کنشگریهای مدنی و بعضاً سیاسی، حضور پررنگی ندارد. نکته دیگر مربوط به ساختار حاکمیتی میشود. ما با یک حاکمیت تمرکزگرا و سلطهطلبی مواجهایم که نهاد مدنی را بهرسمیت نمیشناسد، چه رسد به کنشگری مدنی. همین موضوع باعث میشود تا کنشگری نهادهای مدنی تضعیف شود. در قوانین نهادهای مدنی بهرسمیت شناخته شدهاند، در اجرا نه. نکته بعدی در ارتباط با این نسل، تغییر قالب کنشگری اوست. اگر گوشی تلفن همراه را از این نسل بگیریم، او دیگر همان اندک کنشگری را هم نخواهد داشت و حتی دیگر نمیتواند با واقعیتهای جامعه آشنا شود، درکشان کند و حتی نمیتواند با آنها مواجه شوند.»
محمد شهرابی، دانشجوی رشته علوم کامپیوتری دانشگاه تهران:
«ما نسلزد، از ابتدا داخل گوشیهای تلفن همراهمان زندگی کردهایم، اگر این گوشی را از ما بگیرند، هیچ فعالیت اجتماعی نخواهیم داشت. ما داخل جمع نبودهایم، دوستانمان را همانجا پیدا کردهایم. شاید برای اینکه بتوان کنشگری از سوی این نسل دید، باید آنها رودرروی هم بنشینند. شاید اینگونه فعالتر شوند.»
علی متولد سال ۸۴، دانشجو:
«من همیشه در حوزههای مختلف فعال بودم و اعتراض کردم، اما همیشه به دیوار خوردم و فهمیدم که هیچکاری نمیشود انجام داد. این نسل با نسلهای دیگر تفاوت دارند، حتی تفاوتشان جزئی نیست. این نسل خسته و ناامید است. اینطور نیست که به امید تغییر کارزاری ثبت کند. وقتی میگویند کارزاری برای توقف فیلترینگ بزنید، آنها میگویند به جایش یک فیلترشکن پیدا کنید که خوب جواب دهد. او این سوال را میپرسد که چرا باید برای این کشور بجنگد. چرا باید ماند؟ همه رفتهاند.»
سارا سهمالدینی، متولد سال ۷۷ و فارغالتحصیل زبان فرانسه از دانشگاه شهیدبهشتی:
«به ما میگویند نسل تنبل، اما نسل ما ابزارگراتر است. ما تلاش میکنیم از ابزارهای موجود نهایتاستفاده را کنیم. میخواهیم بیشتر ناظر باشیم و کنشگری را در این میبینیم که سربزنگاه، وارد ماجرا شویم و بگذاریم قدمبهقدم اتفاق رخ دهد. در سال ۱۴۰۱ هم بهموقع وارد عمل شدیم و آن کاری که باید را انجام دادیم. اتفاقات سال ۱۴۰۱، برای رزومه ما کافی است. ما آدمهای بیخیالی نیستیم، ما از زندگی خودمان گذر کردیم تا کار ویژهای انجام دهیم.»
علی مرادزاده، فارغالتحصیل مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد کرج، متولد سال ۸۲:
«نسلزد کرج، زیاد اهل درس خواندن نیستند و به هماناندازه هم دنبال مطالبهگری نیستند. انگار بهصورت سیستماتیک امید آدمهای این نسل را گرفتهاند. آنها میگویند اگر حرفی بزنیم یا مطالبهای کنیم، چه کسی میشنود و چه کسی میخواهد عمل کند.»
محمدرضا، متولد دهه ۷۰، ورودی سال ۹۳ دانشگاه تبریز:
«آن زمان که من وارد دانشگاه تبریز شدم، تمام انجمنهای دانشجویی تعطیل بودند، فضای مهگرفتهای روی دانشگاه حاکم بود، انجمن اسلامی دانشگاه تبریز که از سال ۶۴ فعال بود، فعالیتش را متوقف کرده بود، هرچند تلاش میکردند افراد را دوباره دور خودشان جمع کنند و دوباره این انجمن را بازگشایی کنند. مسئله این است که تمامیتخواهی در بسترهای جامعه، موج میزند.
تا قبل از سال ۱۴۰۱، این احساس وجود داشت که نسلزد، متشکل نیستند و نمیتوانند با هم حرف بزنند، البته یک مسئله ویژگی زمانی است، مثل اینکه در دوره ما اینترنت در دسترس بود، البته این مسائل تنها مربوط به ایران نیست. در آمریکا هم جنبش وکیسم و کنسل کالچر، فعال است. نسلزد از هر بستری استفاده میکند تا حرفی بزند، کنسل کالچر و وکیسم را باید جدی گرفت. ماجرا بیش از آنکه بحث زمانه باشد، به جنس زندگی ارتباط دارد.»
فائزه فراهانی، دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی:
«نفوذ نسلزد در دانشگاه بسیار زیاد شده است، ما نشستهایی برگزار میکنیم و اساتید نمیتوانند مثل قبل حرف بزنند، آنها رویکردشان را تغییر دادهاند و تلاش میکنند بهروز باشند. اتفاقات ۱۴۰۱، هم از سوی همین نسل اتفاق افتاد. امیدوارم در سالهای آینده بتوان فعالیتهای گستردهتری انجام داد تا این نسل بیشتر مورد توجه قرار گیرد.»
تینا، متولد سال ۸۴:
«نسل ما از کنشگری مدنی یا فعالیت مدنی درک درستی ندارد، فعالیتی که انجام میدهند صرفاً یک فعالیت است، ما میگوییم حضور این افراد در جامعه باید پررنگ باشد، اما نمیبینیم که این حضور به نتیجه رسیده باشد. ما در انتخابات اخیر شاهد بودیم که ستادها خالی از دهه هشتادیها بود، آنها بیش از آنکه به نتیجه فعالیتهای مدنی اعتقاد داشته باشند، به تغییر کلی اعتقاد دارند.»
آرین، متولد سال ۸۴:
«برخی از دوستان میگویند که دانشجویان ناامید هستند، اما این ناامیدی از حاکمیت شروع شده که به آنها میدان نمیدهند تا حرفشان را بزنند و برای آینده خودشان تصمیم بگیرند. به نسلزد گفته میشود شما هنوز به آن درک لازم نرسیدهاید.»
علیرضا، متولد سال ۷۹:
«دغدغه فعلی، چگونگی کنشگری نسلزد است. من فکر میکنم آنچه در نسلزد وجود دارد، سلطهناپذیری است. ما با نسلی روبهرو هستیم که ارزشهایش بهشدت دگرگون شده است، نسلی که وارد ساختار رسمی نمیشود و کنشگری رسمی هم نمیکند. سوال این است که برای نسلی که سلطهپذیر نیست و ارزشهایش دگرگون شده، آیا برایش الگوی درستی مبتنی بر این سبک زندگی وجود دارد؟»
امین، دانشجوی حقوق دانشگاه امام صادق، متولد سال ۸۲:
«پررنگترین ویژگی نسلزد، جسارت است، این جسارت هم بهدلیل تربیت والدینشان که دهههای ۶۰ و ۵۰ هستند، ایجاد شده است؛ نسلی که خودشان را سوخته میدانند، نسلی که عقده دارند و میخواستند فرزندانشان بدون عقده بزرگ شوند. آنها انقلاب و جنگ را گذراندهاند و مسائل مذهبی برایشان بسیار مهم بود. نسلزد، اما تمایل به چالش دارد، مشکل اینجاست که ایدئولوژی آلترناتیو ندارد، قبل از انقلاب در سال ۵۷، عادیترین کتابی که در میان دانشجویان دستبهدست میشد، کتاب سرمایه حقوق مارکس بود.
درحالحاضر نسلی که در میان اندیشمندان و جمعهای روشنفکری باشد، کم است، نسلی که سیاست، حقوق، فلسفه و... بخواند. همهچیز نسلزد، فستفودی است و با تفکرات و ایدئولوژیهای متفاوت مواجهه عمیقی ندارد. این نسل نیاز به گفتوگو دارد، از ذیل گفتوگو میتوان به نتایج مهمی رسید. گفتوگو، اولِ مسیر است.»
متولد دهه شصتی که دکترای روانشناسی دارد و در حوزه اعتیاد اینترنتی کار میکند:
«آخرین بررسیهای انجامشده نشان میدهد که سن نوجوانی تا ۲۳ سالگی افزایش یافته است، ما در دوره نوجوانی با بحث گذر از بحران هویت مواجهایم و همین حالا هم شکلگیری هویت جنسی، فردی، خانوادگی و اجتماعی نسلزد ما با تأخیر مواجه است؛ چراکه جامعه ما از یک جامعه سنتی در حال ورود به یک جامعه مدرن است.
این درحالیاست که ساختار حاکمیتی هم نوجوانان را بهرسمیت نشناخته، کودک و بزرگسال را میشناسد، اما نوجوان را نه. حتی بودجهای برایش در نظر گرفته نمیشود. چشماندازهایی که برای جوانان و نوجوانان ترسیم میشود، وقتی به عمل میرسد، دستیابی به آنها هم سخت میشود. اگر حس مطالبهگری و کنشگری را از نوجوانان و جوانان بگیریم، دیگر نمیتوانیم به آینده ایران امیدوار باشیم. یکی از معضلاتی که در حوزه نوجوان و جوان دیده میشود این است که آنها ادبیات مشترکشان را از موجهای مختلف رسانهای میگیرند، یعنی خودشان نتوانستهاند این موج را ایجاد کنند. اصالت خاصی در میان آنها دیده نمیشود.»
الهام مراد، تسهیلگر توسعه محلی و دبیر انجمن علمی توسعه اجتماعی دانشگاه تهران، متولد دهه ۶۰:
«من در دو موقعیت با نسلزد در ارتباط بودهام، یک بار که بهعنوان تسهیلگر کنارشان بودم و خیلی از آنها آموختم و یکی هم تعاملی که با تشکلهای دانشجویی در دانشگاه دارم. نسلزد، ما را به یاد امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران میاندازد که چندوقت پیش جانش را از دست داد. او نماد یک نسلزدی بود، در روستا درس خوانده بود، به تهران آمده بود و برنامهنویسی میکرد.
بعد از حادثهای که برای او پیش آمد، شاهد کنشگری قابلتوجه نسلزدیها بودیم، آنها برای داشتن کوچه و محیطی امن اعتراض کردند، بنابراین بیانصافی است اگر بگوییم نسلزد، کنشگر نیست. اما سوال اینجاست که آیا نسلزد، یکدست است؟ یا اینکه با گروههای مختلفی که هرکدام به فضایی تعلق دارند، کار میکنند؟ آنها شیوه جدیدی از تعامل با نابرابری دارند، ما متولدان دهه ۶۰ سرکوب شدیم. ما تلاش میکردیم غم بزرگمان را تبدیل به کار بزرگ کنیم، اما نسلزد اینطور نیست، او در برابر نابرابری عصیان میکند.
اگر توجه کنید آخرین نسلی که در نهادهای مدنی مشغول به فعالیت هستند همین متولدان دهه ۶۰ هستند. کنشگری نسلزدیها، متفاوت است، ما دهه شصتیها دنبال نجات جهان بودیم، اگر یک نسلزدی کارزاری راه میاندازد و خواستار لغو کنکور است، به این دلیل است که اول میخواهد خودش را نجات دهد، هرچند هنوز به بلوغ کنشگری در این نسل نرسیدهایم، اما همچنان میتوان به آنها امید داشت. چراکه از خطای شناختی نجات دیگری دهه ۶۰، گذر کردهاند. امیدواریم که کارزار ابزار خوبی برای کنشگری این نسل شود؛ جایی که افراد نه به نمایندگی از دیگری که صدای خودشان را بلند کنند.»