نشان تجارت - فارن افرز با انتشار یادداشتی مدعی شد، ترور یحیی سنوار، رهبر حماس، نقطه عطفی در جنگ اسرائیل و حماس و درگیریهایی است که در مقیاسی گسترده خاورمیانه را درگیر کرده است. با این همه بعد از ترور رهبر ارشد حماس این سوال به شکلی برجسته مطرح میشود، آیا حماس به پایان رسیده است؟ فارن افرز در پاسخ به این سوال مدعی است، یکی از اهداف (ادعایی) اسرائیل پایان حماس است. اینگونه اسرائیل (به ادعای) خود میتواند توان بازدارندگیاش را احیا کرده و امنیت شهروندانش را برقرار سازد.
فارن افرز در ادامه این یادداشت مدعی شد، توانایی نظامی حماس به واسطه یک سال جنگ آسیب دیده و تعداد زیادی از جنگجویانش کشته شدند. به ادعای ناظران استراتژی مصطلح «بریدن سر» با هدف از میان بردن کادر رهبری و شکست یک گروه کارساز است. با این همه به واسطه برخی تحقیقات این نتیجه حاصل شده گروههایی که با حذف و ترور رهبرانشان به پایان میرسند، غالبا گروههای کوچک با ساختاری سلسله مرتبی هستند که با کیش شخصیت مشخص میشود. این گروهها معمولا فاقد طرحی برای جانشنی هستند و به طور متوسط کمتر از ده سال فعالیت دارند. در این میان گروههای قدیمیتر و شبکه ای، قادرند خود را دوباره سازماندهی کرده و زنده بمانند.
فارن افرز در ادامه یادداشت ادعایی اش با استناد به گزارههای فوق مدعی شد، به همین دلیل، حماس کاندیدای مناسبی برای اجرای استراتژی (ادعایی) قطع سر نیست. این گروه یک سازمان کاملاً شبکهای با دستور کار سیاسی است که به حمایت بینالمللی وابسته است و آگاهانه برای مخاطبان بینالمللی نقش آفرینی میکند. همچنین حماس یک گروه تثبیت شده با بیش از ۴۰ سال قدمت است و دفاتری در خارج از غزه دارد که به بقای آن کمک میکند. این گروه از کمکهای قابل توجهی کشورهایی، چون ایران برخوردرا است، از همین رو با ترور رهبر ارشد آن، این جریان متوقف نخواهد شد. به بیان ساده، اسرائیل رهبر حماس را در غزه ترور کرده است، اما این گروه و برنامه سیاسی آن احتمالاً زنده خواهند ماند.
این نشریه در ادامه ادعایش آورد، اگر حماس در برابر استراتژی (ادعایی) بریدن سر آسیب پذیر بود، احتمالاً پیش از اینها باید شکست میخورد. اسرائیل چندین دهه است که رهبران حماس را هدف قرار میدهد - از ترور یحیی عیاش بمب ساز ارشد گروه حماس (در سال ۱۹۹۶) گرفته تا احمد یاسین (در سال ۲۰۰۴) بنیانگذار این گروه و جانشینش عبدالعزیز رنتیسی (در سال ۲۰۰۴) در این میان میتوان به ترورصالح العاروری، مروان عیسی، اسماعیل هنیه و محمد دیف و دیگر رهبران حماس نیز اشاره کرد.
اما این گروه از زمان تاسیس در سال ۱۹۸۷ طی دههها تسلیم این رویکرد نشده و اکنون نیز چنین نخواهد کرد. حماس درس جانشینی را به خوبی میداند و همیشه جانشینها برای اسرائیل خطرناکتر و رادیکالتر بودند. ترور بسیاری از رهبران حماس در سال گذشته، جایگاه سنوار را در این گروه برجستهتر کرد و قدرت او را افزایش داد. در این میان یکی از بخشهای برجسته ترور اخیر، نحواه انجامش بود. این بار رهبری حماس، یعنی سنوار در یک درگیری معمولی ترور شد، نه یک قتل هدفمند. این همان واقعیتی است که تصویر او را به عنوان یک مبارز شهید که در کنار سربازانش جان باخته، درخشان خواهد کرد. برادر کوچکتر سنوار، محمد، ظاهراً آماده است تا نقش او را بازی کند.
هیچ بازیگری مهارت اسرائیل برای ترورهای هدفمند را ندارد، اما سوال کلیدی این است که آیا کابینه نتانیاهو برنامهای سیاسی برای کاهش تهدیدی که نسل بعدی رهبران حماس قطعا ایجاد خواهند کرد، دارد یا خیر. سنوار قبل از آزادی و مبادله گروگان با زندانیان در سال ۲۰۱۱، ۲۳ سال در زندان اسرائیل بود و در آن بازه زمان فکر گرفتن انتقامی سختی از کسانی که اسیرش کرده بودند، رهایش نکرد. از همین رو میگویند سنوار از همان بازه زمانی برنامه حمله هفت اکتبر را طراحی کرد.
حال با این تفاسیر حساب کنید، چند نفر دیگر از سنوارهای آینده والدین، خواهر و برادر یا فرزندان خود را در غزه دفن کرده اند؟ چه تعداد از گرسنهها و بیخانمانهای غزه، که فاقد شغل یا چشماندازی هستند، اکنون آرزوی انتقام جویی در سر میپرورانند؟ از همین رو میتوان گفت ترور سنوار میتواند فرصتی حیاتی برای تغییر مارپیچ منفی منطقه باشد.
منبع قدرت حماس روایتهای این گروه است؛ روایتهایی که در قابش اعضای این گروه قهرمانانه در برابر تجاوزات اسرائیل مقاومت کرده و به طور واقعی منافع فلسطین را نمایندگی میکنند. شاید این روایت از منظر غرب نادرست باشد، اما واقعیت این است که روایت حماس از اسرائیل در سراسر جهان به شکلی برجسته جا افتاده و تا جایی پیش رفته که آرای رای دهندگان جوان ایالات متحده را هم تحت تاثیر قرار داده است. بر اساس نظرسنجی اخیر گالوپ، بیشتر آمریکاییها دیدگاههای منفی نسبت به کابینه نتانیاهو و کارزار اسرائیل در غزه دارند. ترور رهبران پاسخ مؤثری به یک مشکل اساسی سیاسی و استراتژیک نیست.
با این حال، ترور سنوار میتواند فرصتی حیاتی برای تغییر مارپیچ منفی منطقه باشد. علیرغم تلاشهای فشرده دیپلماتیک ایالات متحده، قطر و مصر، وضعیت به سمت جنگ منطقهای پیش میرود و تنها راه توقفش توسل به دیپلماسی است. به ادعای فارن افرز یحیی سنوار میخواست جنگ را ادامه دهد و مانع اصلی هرگونه توافق برای پایان دادن به آن بود. ترور او در صورتی که کابینه نتانیاهو برای متوقف کردن تنشهای خاورمیانه به راه حلهای سیاسی متوسل شود، شاید بتواند میزان هزینههای تحمیلی به تلآویو را کاهش دهد.
انجام این کار به معنای پیگیری توافقی در غزه است که به واسطه اش ۱۰۱ گروگان اسرائیلی (چه زنده و چه مرده) بازگردانده شده و کمکهای بشردوستانه در اختیار غیرنظامیان غزه قرار خواهد گرفت. با این حال سوال این است، آیا هنوز شرایط برای آتش بس برقرار است. با ترور سنوار اسرائیل نه تنها نتوانست حماس را شکست دهد، بلکه زمینه را برای تداوم جنگ پرهزینه و مخرب هموار کرد؛ درگیری که در درازمدت به دشمنی میان مردم دامن خواهد زد.