نشان تجارت - شباهتها در اندیشه و نحوه عملکرد یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری این دوره با ماهاتیر محمد این سوال را در اذهان برانگیخته است که آیا ماهاتیر محمد دیگری در ایران ظهور پیدا خواهد کرد و ایران را همچون مالزی دستخوش تحول بزرگ اقتصادی اجتماعی خواهد نمود؟ آیا در پی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آنچه ماهاتیر محمد با مالزی کرد، میتوان از مسعود پزشکیان انتظار داشت؟
ماهاتیر محمد یکی از ۹ فرزند یک مهاجر دو رگه هندی - مالزیایی و یک مادر مالایایی است. او بعدها پزشک شد و به مدت ۵ سال در زادگاه خود به مداوای بیماران پرداخت.
همسرش همکلاسی دانشگاه پزشکی وی بود. وی ۳ پسر دارد که در تجارت و سیاست در مالزی فعالیت دارند و یکی از دو دخترش، نویسنده و فعال در زمینه بیماری ایدز است.
ماهاتیر از ۱۹ سالگی وارد فعالیتهای سیاسی و در ۲۰ سالگی وارد حزب آمنو شد. در سال ۱۹۶۳ نماینده مالزی در سازمان ملل متحد شد. در سال ۱۹۶۴ به نمایندگی پارلمان انتخاب شد. یک سال بعد به عضویت کادر مرکزی حزب آمنو درآمد، در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ کتابی را با عنوان معضل مالیی منتشر کرد که ضمن انتقاد از ستم استعمارگران، به انتقاد از بی توجهی اهالی مالی به سرنوشت خویش پرداخت. کتاب او توقیف شد، هرچند که بر احساسات ملی گرایی و قوم گرایی جوانان حزب آمنو تأثیر گذاشت. عبدالرحمن، نخست وزیر وقت بر ماهاتیر تاخت که مردم بومی را مورد غفلت همسو با تندروها قرار داده است. به همین علت از حزب اخراج شد، اما شهرت بیشتری کسب کرد.
عبدالرحمن به دنبال پیامدهای آشوب قومی سال ۱۹۶۹، از سمت خود استعفا داد. ماهاتیر در ۱۹۶۸ به عنوان اولین رئیس شورای آموزش عالی منصوب شد. چهار سال بعد عضو شورای مشورتی آموزش عالی و عضو شورای دانشگاه مالیا و در سال ۱۹۷۴ رئیس شورای دانشگاه ملی مالزی شد. در ۱۹۷۳ به عنوان سناتور منصوب شد. سپس ریاست سازمان توسعه، کشاورزی و صنعتی بومیان را بر عهده گرفت.
در ۱۹۷۴ سمت سناتوری را برای شرکت در مبارزه انتخاباتی رها کرد و پیروزی بزرگی در انتخابات به دست آورد. تون عبدالرزاق دومین نخست وزیر مالزی از ماهاتیر دعوت کرد که بار دیگر به حزب بپیوندد. او در کابینه تون عبدالرزاق، سمت وزیر آموزش و پرورش را به عهده گرفت. در سال ۱۹۷۶ علاوه بر وزارت آموزش و پرورش، معاون نخست وزیر شد. در ۱۹۷۸ علاوه بر معاونت، به وزارت تجارت و صنعت منصوب گردید. در انتخابات درون حزبی ۱۹۷۵ به سمت یکی از سه معاون حزب آمنو انتخاب گردید. سه سال بعد قائم مقام حزب شد و در سال ۱۹۸۱ به ریاست حزب رسید.
در سال ۱۹۸۱ به پست نخست وزیری مالزی رسید و توانست عقاید و باورهایش (آنچه در سر داشت) را به مرحله اجرا بگذارد و تا سال ۲۰۰۳ در این سمت باقی ماند.
وی در یک سخنرانی گفت: ما به جای استراتژی جایگزینی واردات، استراتژی توسعه صادرات را پی گرفتیم و اجازه دادیم خارجیها با تکنولوژی خود، کشور ما را صنعتی کنند. در حالی که اگر خودمان میخواستیم هر یک از این تکنولوژیها را بسازیم، ۳۰ تا ۴۰ سال طول میکشید.
یکى از پروژههاى مورد علاقه او «پروژه استیل» بود که در حقیقت تلاش او براى الگو گرفتن از ژاپن و کره شمالى است. حاصل آن کارخانه ماشین سازى پروتون و خدمات تلویزیون ماهوارهاى «آسترو» بود.
ماهاتیر محمد را به علت نقشش در مدرنسازی سریع مالزی و رشد رفاه در این کشور تحسین میکنند. دولت مالزی مدعی است که فقر در زمان ماهاتیر از ۵۰ درصد به ۴ درصد کاهش یافتهاست؛ وی همچنین توانست تولید ناخالص ملی را از ۲۴ هزار دلار در سال ۱۹۸۱ به ۲۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۳ برساند.
در گام نخست نقشه آینده مالزی را ترسیم کرد و اولویت ها، اهداف و نتایجی را که این کشور باید در طی ده و سپس بیست سال بعد و در نهایت تا سال ۲۰۲۰ به آنها دست یابد، مشخص کرد. در دومین گام تصمیم گرفت آموزش همگانی و پژوهش علمی را در رأس برنامهها قرار دهد، به نحوی که بیشترین میزان بودجه و اعتبار را برای آموزش همگانی و کسب مهارتهای فنی، ریشه کنی بی سوادی و از همه مهمتر تحقیقات علمی اختصاص داد. ماهاتیر در همان سالها هزاران نفر از دانشجویان را با پرداخت بورسیه به بهترین دانشگاههای جهان اعزام کرد.
در سومین گام راهبرد و برنامههای خود را به صورت شفاف و صادقانه با مردم کشورش در میان گذاشت؛ آنان را با نظام مالیاتی جدید که مسیر کشور را به سوی انقلاب اقتصادی هموار میکرد آشنا ساخت و از همه مهم تر، از مردم یاری طلبید. مردم نیز، چون او را صادق دیدند، باورش کردند و همراه و رهرو او شدند؛ بنابراین در اولین سال اقدام به کاشت یک میلیون اصله درخت روغنی کردند که همین امر طی تنها دو سال مالزی را به عنوان بزرگترین و اولین کشور تولیدکننده و صادرکننده روغن درختی به دنیا معرفی کرد.
طبق گفته وی دولت در هیچ زمینهای که بخش خصوصی فعال است وارد نمیشود و سرمایه گذاری نمیکند.
وی مخالف ملی کردن صنایع بود در زمان نخست وزیری او حتی صنایع مادر، چون فرودگاه ها، شرکتهای عظیم عمرانی دولتی، خطوط هوایی، شرکت آب و برق و بسیاری از شرکتهای کوچک خصوصی شدند.
حمایت و تعاملات با بخش خصوصی باعث شد که تجارت راحت انجام شود و سود آن از طریق مالیات به دولت برگردد.
سیاست خارجی وی نیز تحسین برانگیز بود. درحالی که دیگر کشورهای توسعه نیافته عامل شکست خود را برگردن عوامل خارجی میانداختند، او راه تعامل با دنیا را برگزید.
ایجاد شرایط مناسب و محیطی امن و آرام باعث سیل ورود شرکتهای چند ملیتی و سرمایه گذاری آنها در بازار مالزی شد که تاثیر بسیار مهمی در جهت رشد اقتصادی کشور داشت.
وی در جایی میگوید: '' ما به جای استراتژی جایگزینی واردات، استراتژی توسعه صادرات را در پی گرفتیم و اجازه دادیم خارجیها با تکنولوژی خود کشور ما را صنعتی کنند ''.
ماهاتیر تصمیم گرفت صنعت جهانگردی مالزی را طی ۱۰ سال از درآمد ۹۰۰ میلیون دلاری سال ۱۹۸۱ به درآمد ۲۰ میلیارد دلاری برساند. این در حالی است که طبق آخرین آمار درآمد مالزی از صنعت جهانگردی ۳۴ میلیارد دلار است. او برای رسیدن به این هدف، پادگانهای نظامی ژاپنیها را که از سالهای جنگ جهانی دوم در کشور مالزی باقی مانده بودند به مناطق جهانگردی شامل انواع مکانهای تفریحی، ورزشی و فرهنگی تبدیل کرد تا مالزی مرکزی جهانی برای برگزاری مسابقات بین المللی اتومبیلرانی، اسب سواری و بازیهای آبی شود. او همچنین کوالالامپور را مقر اصلی کنفدراسیون فوتبال آسیا قرار داد.
مالزی در سال ۱۹۹۶ با رشدی معادل ۴۶ درصد نسبت به سالهای قبل از آن در زمینه صنعت برق و الکترونیک، خود را به عنوان یکی از صادرکنندگان لوازم برقی و الکترونیکی به دنیا معرفی کرد. ماهاتیر محمد با وضع قوانین شفاف و ضوابط مشخص درهای اقتصاد کشور را به روی سرمایه گذاران خارجی گشود و با تأسیس شرکت عظیم پتروناس در برجهای دوقلوی کوالالامپور، بازار اوراق بهاداری را پایه ریزی کرد که حجم معاملات روزانه اش به یک میلیون دلار میرسد.
تاسیس بزرگترین دانشگاه اسلامی دنیا گامی دیگر در راه جذب نخبگان علمی داخلی و خارجی از تمام نقاط دنیا به ویژه کشورهای اسلامی بود. وی توانست با تاسیس پایتخت اداری جدید به نام پوتراجایا با دو میلیون نفر جمعیت در کنار پایتخت تجاری (کوالالامپور) هم از نظر سیاحتی و هم تقسیم کار گامی به جلو بردارد و با تاسیس دو فرودگاه جدید و دهها جاده و بزرگراه ایمن، رفت و آمد جهانگردان و سرمایه گذارانی را که از کشورهای چین و هند و حاشیه خلیج فارس و باقی نقاط دنیا به آن کشور سفر میکردند، تسهیل کند.
ماهاتیر محمد بارها به ایران آمده و با بسیارى از اندیشمندان و مردان سیاسى کشورمان آشنایى دارد.
وی در سال ۲۰۰۵ در کنفرانس پارکهای فنآوری که در اصفهان برپا بود به ایران آمد و در آن کنفرانس سخنرانی کرد.
وی در سخنرانی مشهور خود گفت: «ایران یکی از پیشگامان تمدن بوده است که مالزی در مقایسه با آن هیچ است، اما ما توانستیم (با اندیشه درست) بسیار سریع پیشرفت کنیم.»
این شخصیت بزرگ همچنین در مورد ایران میگوید:
آیا در پی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ماهاتیر محمد دیگری در ایران ظهور خواهد کرد؟! آنچه ماهاتیر محمد با مالزی کرد، میتوان از مسعود پزشکیان انتظار داشت؟
من معتقد هستم که ایران برای اطمینان از استقلال خود هر حقی دارد. ایران مردمانی خوب با دانش و مهارتهای بالا دارد و این امر پایهای برای توسعه ایران است. شرایط باید برای ایرانیان فراهم شود تا در تجارت، صنایع و تولید برتری خود را نشان دهند. ایران باید همیشه تلاش کند تا کمتر به خارج وابسته باشد تا اینکه بتواند از درون رشد کند و من فکر میکنم که شانس برای تحقق این امر البته به دور از بحرانهای سیاسی وجود دارد. اگر بحران سیاسی وجود داشته باشد توسعه کشور برای هر دولتی سخت خواهد بود، اما اگر ثبات اقتصادی، منظورم ثبات سیاسی است وجود داشته باشد آنگاه ایران میتواند بر بحرانهای کنونی فائق آید و رشد کند.
اختلاف و درگیری بین ایران و کشورهای غربی ماحصلی ندارد وی همچنین درخصوص برد-برد بودن توافق هستهای اظهار کرد: من فکر میکنم که در این توافق هر دو طرف برنده بودهاند. برای ایران این فرصت پیش آمده است تا پتانسیلهای خود را شکوفا کند. تحریمها مانع از پیشرفت ایران میشد و این به ضرر ایران بود. فکر میکنم چیزی که طرف مقابل به دست آورده چندان زیاد نیست بجز اینکه آنها دیگر نیازی ندارند بودجههای هنگفت و نیروی زیاد را برای فشار بر ایران مورد استفاده قرار دهند.
مسعود پزشکیان، پزشک، سیاستمدار متولد ۷ مهر ۱۳۳۳، مهاباد، آذربایجان غربی، کاندید جبهه اصلاحات
او با همسر خود که هم رشته و هم دوره بودند طی دوران انقلاب فرهنگی آشنا میشود. حاصل این ازدواج ۲ پسر و یک دختر است.
یکی از فرزندانش مدرک PHD فیزیک از دانشگاه شریف را دارد و عضو هیائت علمی دانشگاه است و فرزند دیگر او دوره PHD برق را میگذراند. دختر وی دارای مدرک فوق لیسانس شیمی است و در همین زمینه مشغول به کار است. پس از مرگ زود هنگام همسرش دخترش پدر را تنها نگذاشته و پس از ازدواج همچنان در کنار پدر زندگی میکند.
پزشکیان پس از دریافت دیپلم کشاورزی در سال ۱۳۵۲ برای انجام سربازی تحت عنوان سپاه ترویج آبادانی به شهر مرزی زابل، از توابع سیستان و بلوچستان رفت. ارتباط او با جوانان و نجوانان آنان را مجذوب خود ساخت. او به دلیل فعالیتهای فرهنگی و اموزشهای قرآنی در دوران سربازی مورد توبیخ قرار گرفت. تجربیات و وقایع دوران سربازی تاثیر بسزایی در مسیر زندگی او داشت. پس از اتمام دوره سربازی تصمیم گرفت پزشک شود. او پس از گرفتن دیپلم طبیعی وارد دانشگاه علوم پزشکی تبریز شد و سپس در دانشگاه علوم پزشکی ایران فوق تخصص جراحی قلب خود را گرفت
وی ریاست بیمارستان قلب شهید مدنی و سپس ریاست دانشکده علوم پزشکی تبریز را بعهده داشت.
وی در دوران جنگ ایران و عراق مسئول اعزام اکیپهای پزشکی به جبههها بود و همزمان به صورت رزمنده و پزشک فعالیت میکرد.
او در دورههای هشتم و نهم و دهم و یازدهم نمایندهٔ نمایندهی مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی بوده و در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی بودند.
همچنین در دولت هشتم (دولت اصلاحات) وزیر بهداشت بود.
برای مبارزه با فساد و تبعیض باید FATF داخلی اجرا کنیم. اصلاحات باید بر اساس اصول باشد.
شفافیتهای مالی راهکار مبارزه با فساد است.
این ماییم که میتوانیم برای این مملکت کاری بکنیم، نه یک فرد. کار را ما میکنیم.
شکاف درآمد در هیچ جای دنیا مثل ایران نیست.
ساختار آموزش و پرورش باید تغییر پیدا کند.
برای درمان جراحت حضرت علی از غیر مسلمان استفاده کرد. طب، اسلامی و غیر اسلامی ندارد.
روند تفرقه و اختلافات و تنش داخلی و تنش با همسایگان را حل کنیم. با تنش نمیتوان به توسعه رسید.
باید از همه ظرفیت ایرانیان داخل و خارج کشور استفاده کرد.
آزموده را آزمودن خطاست. باور غلطی است که فکر کنیم با افرادی که سالها مسئولیت داشته و مسبب مشکلات بوده اند میتوانیم مشکلات را حل کنیم
ترکها، کردها و سایر اقوام ایران طبق اصل ۱۵ قانون اساسی باید بتوانند در مدارس به زبان خودشان بنویسند، حرف بزنند و یاد بگیرند. البته باید توجه کنیم که زبان رسمی کشور یک زبان و فارسی است.
سوبسید حق جامعه ضعیف است، به ذوب آهن و پتروشیمی و ... گاز و نفت و انرژی ارزان میدهیم و آنها وقتی محصول خود را میخواهند به مردم عادی بفروشند به قیمت بازار جهانی میفروشند، اگر قرار است به قیمت بازار جهانی بفروشند انرژی هم باید با همان قیمت بخرند. دولت باید این امور را درست کند.
در زمان وزارت من کارمندان تحصن کردند، جلوی حراست را گرفتم و گفتم حق با آنهاست، حرفشان را باید به چه کسی بگویند، ما الان حقشان را ندادیم دستگیرشان هم بکنیم؟! باید صادقانه حرف بزنیم. اگر جماعتی تحصن میکنند باید حرفشان را بشنویم. باید صداقت، عدالت و انصاف داشته باشیم.
منبع: ایونا