کد خبر: ۳۷۹۹۴
۲۱:۰۰ -۱۸ دی ۱۴۰۰

شهردار تهران باعث و بانی بیماری‌های روانی در دانش‌آموزان قبرستان گرد

«تلاش ما در دوره جدید مدیریتی این است که دسترسی مردم به این مکان مقدس تسهیل شود و باید موضوع بهشت‌گردی را در میان مدارس رواج دهیم که این مهم با کمک و همکاری آموزش و پروش میسر خواهد شد.» این بخشی از سخنان علیرضا زاکانی شهردار تهران است که تلاش دارد تا بچه‌ها را به تور قبرستان گردی ببرد.

بیماری‌های روانی

نشان تجارت - «تلاش ما در دوره جدید مدیریتی این است که دسترسی مردم به این مکان مقدس تسهیل شود و باید موضوع بهشت‌گردی را در میان مدارس رواج دهیم که این مهم با کمک و همکاری آموزش و پروش میسر خواهد شد.» این بخشی از سخنان علیرضا زاکانی شهردار تهران است که تلاش دارد تا بچه‌ها را به تور قبرستان گردی ببرد.

اقدامی که انتقاد‌های بیشماری را هم به همراه داشت و بسیاری از خانواده‌ها اعلام کردند که حاضر نیستند چنین اجازه‌ای را به مسئولین مدرسه بدهند. بسیاری از روانشناسان نیز واکنش‌هایی را به این طرح داشتند و اعلام کردند که این اتفاق می‌تواند تاثیرات منفی و مخربی را روی روح و روان کودکان داشته باشد.

معصومه درویشی رواشناس کودک و نوجوان می‌گوید: کودکان به شدت از محیط تاثیر می‌گیرند و در عمده مناطق دنیا زمانی که می‌خواهند موضوعی را به بچه‌ها آموزش دهند، آن‌ها را در محیط قرار می‌دهند، مثلا اگر قرار است زیست یاد بگیرند، آن‌ها را به آزمایشگاه می‌برند و این نشان دهنده تاثیر مشاهده‌ای و تاثیری است که روی مغز آن‌ها می‌گذارد. زمانی که ما انتخاب می‌کنیم برای گردشگری یا هر هدف دیگری، اگر بخواهیم بچه‌ها را به قبرستان ببریم، ذهن بچه به صورت طبیعی آن را پس می‌زند.

وی ادامه داد: بهشت زهرا یک بخش طبیعی از جامعه و زندگی ماست و همه ما یک روزی مرگ را تجربه می‌کنیم. بچه‌ها این محیط را پس می‌زنند، زیرا روحیه بچه‌ها روحیه شادی است. اگر قرار است دین را به بچه‌ها آموزش دهند یا هر هدف دیگری، روش‌های بهتری هم وجو دارد.

این که بخواهیم در باره مقوله مرگ با بچه‌ها صحبت کنیم، این موضوع در ذهن کودک ۷ تا ۱۲ الی ۱۳ سال یا حتی بیشتر، جایی ندارد. زیرا بخش منطقی مغز ما که می‌تواند تجزیه و تحلیل کند و رفتار منطقی را بررسی و تشخیص دهد، تا ۱۹ یا حتی ۲۱ سالگی کامل نشده است. پس نباید انتظار داشته باشیم که دانش‌آموزی که مهمترین و عالی‌ترین بخش مغز او تکمیل نشده است را در چنین فضایی ببریم و انتظار هم داشته باشیم که بتواند از این اتفاق و قبرستان رفتن، بخش مثبت و منطقی آن را دریافت کند و آسیبی هم نبیند.

این روانشناس با بیان اینکه مگر چند درصد از دانش آموزان والدین خود را از دست می‌دهند که بخواهیم همه آن‌ها را از این سن کودکی با این موضوع آشنا کنیم، تصریح کرد: زمانی که کودکانی را نزد ما می‌آورند که دچار چنین بحران‌هایی شده‌اند، روش‌های بسیار خاصی را باید به کار ببریم تا بتوانیم سوگ او را درمان کنیم. ما نمی‌توانیم برای اتفاقی که رخ نداده است، بچه‌ها را وارد پروسه‌ای کنیم که ممکن است برای آن‌ها آسیب‌زا باشد.

درویشی ادامه داد: در این سن، بخش منطقی مغز کودک رشد نکرده، ولی در عین حال قسمت تخیل آن‌ها خوب کار می‌کند و اگر او را در محیطی مانند بهشت زهرا ببریم، مدام به این فکر می‌کند که چه اتفاق بدی در حال رخ دادن است. اگر بهترین حالت را در نظر بگیریم این است که تحقیق می‌کنند و می‌بینند در دیگر کشور‌ها زمانی که فردی می‌میرد او را آراسته در تابوت می‌گذارند؛ خب می‌گویند چرا آنقدر رفتار خشنی با مرگ در ایران صورت می‌گیرد، زیرا نمی‌تواند تجزیه و تحلیل کند و ممکن است از دین زده شود و سوالات عمده دیگری برای او ایجاد شود. ما در رواشناسی معتقدیم که نباید به بچه دروغ بگوییم. یا موضوعی را شروع نمی‌کنیم یا اینکه باید با او صادقانه صحبت کنیم و تا جایی که توان آن کودک اجازه می‌دهد، با او صحبت کنیم.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه رفتن به بهشت زهرا نه تنها جنبه آموزشی و علمی برای کودکان ندارد و حتی می‌تواند به روح و روان آن‌ها آسیب بزند، تصریح کرد: ممکن است برخی از بچه‌ها نسبت به این موضوع بی‌خیال باشند و واکنشی هم نشان ندهند، اما نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که چنددرصد از بچه‌ها اینگونه هستند.

ما در روانشناسی معتقدیم که اگر کودک رابطه عمیق و ایمنی را با پدر و مادر خود و مخصوصا مادر خود تجربه کند، در بزرگسالی در برابر هرگونه آسیبی، نوعی واکسینه شده است. همین بچه حتی اگر مادر خود را از دست بدهد، آسیب کمتری نسبت به سایر همسن و سال‌های خود، به او وارد می‌شود. زیرا تصویر عمیق و ایمنی از مادر خود در ذهن دارد که همواره می‌تواند همراه او باشد.

این رواشناس معتقد است که اگر می‌خواهند به کودکان کمکی کرده باشند، بهتر است که روی روابط آن‌ها با پدر و مادرشان تمرکز کنند و این نکته مهم که در هیچ کجا به آن توجه نمی‌شود را آموزش دهند. تا کلاس ششم بهتر است که بچه‌ها درگیر این موضوع نشوند.

به مراجعینم که ممکن است پدربزرگ و یا مادر بزرگ خود را که وابستگی زیادی به آن‌ها داشتند را از دست می‌دهند، می‌گویم در برخی از مراسم کودک را ببرید نه همه مراسم و به صورت کلی یک توضیحی به او بدهید تا آرام شوند. مثلا زمانی که افراد سنشان زیاد می‌شود. ممکن است از میان ما بروند و به دنیای دیگری می‌روند که یک روزی همه ما دوباره دور هم جمع خواهیم شد. هرچند ذهن کودک ۶ ساله با ۱۲ ساله منطق درستی ندارد، اما بازهم باهمدیگر متفاوت هستند.

منبع: بوق خبر
ارسال نظرات
آخرین اخبار
گوناگون