نشان تجارت - این روزها آمار زنانی که برای امرار معاش اقدام به فروش تخمک میکنند رو به افزایش است. زنان تخمکهای خود را به قیمتهایی در رنج ۲۰ هزار دلار میفروشند تا هزینههای ضروری زندگی را پوشش دهند.
نیویورک تایمز در شماره جدید خود تجربه خانمی را به اشتراک گذاشته است که به دلیل قبولی در دانشگاه کلمبیا و زندگی در نیویورک از پس هزینههای زندگی خود برنمیآید و اقدام به فروش تخمک میکند.
او از تجربه انواع آزمایشهای ژنتیکی و بررسیهای روانی که بر روی او انجام شده صحبت میکند و مراحل این اقدام را تشریح میکند که در ادامه بخشی از این گزارش را در ادامه میخوانیم:
«چشمانم میلرزد، توسط ۴ پرستار احاطه شدهام. من را به عقب و جلو تکان میدهند و خون به سرم بر میگردد. وقتی به هوش میآیم متعجب هستم؛ ارزشش را داشت؟ بهخاطر ۱۰ هزار دلار؟ هفت ماه پیش در دانشگاه کلمبیا و در رشته روزنامه نگاری پذیرفته شدم، هرچند پذیرش در کلمبیا نیز شگفت انگیر بود اما بیش از آن هزینههای تحصیل من را شگفت زده کرد. اگرچه بورسیه، اکثر غریب به اتفاق شهریه و هزینههای تحصیل را پرداخت میکند اما هزینه اجاره خانه و هزینههای جاری زندگی باید تامین شود. به دنبال راه حلی برای تامین معاش بودم که با صنعتی روبرو شدم که برای رسیدن به پول، راهکار مناسبی بود و آن چیزی نبود جز فروش تخمک.
دمای هوا ۹۰ درجه فارنهایت در یک صبح سرد شهر نیویورک است. دامن ساتن سبز رنگم به پاهایم میچسبد و برای یک غربالگری دیگر و انجام آزمایشات پیش از اهدا به یک کلینیک میروم. در چهار ماه گذشته به خانواده محافظه کارم درباره اینکه صبح زود به کجا رفتهام دروغ گفتهام، در حالی که برای انجام آزمایشات جسمی و روانی برای اهدای تخمکهایم حاضر شدهام.
به جز خانواده به دیگران اغلب میگویم که تخمکهایم را میفروشم. اهدا اصطلاحی است که در این زمینه به کار میرود و حکایت از یک پرداخت مادی دارد نه ارزش تخمکهای یک زن! این صنعتی است که بیشتر از آنچه که در یک شغل معمولی به دست میآورم به من پول پرداخت میکند.
در دفتر کلینیک، صدای امی واینهاوس به آرامی در بلندگو پخش میشود. با نگاهی به اطراف اتاق انتظار متوجه میشوم که تنها زنی هستم که نشسته است. نگاه گذرای من با زوجهایی دیگر گره میخورد و نمیدانم که آیا هیچ یک از آنها مرا به عنوان یک اهداکننده احتمالی در نظر میگیرند؟ پرستار اسمم را صدا میزند. من را به اتاقی میبرد و روی صندلی مینشاند. دو جین ویال روی یک سینی روبروی من است، فضا سرد و استریل است. سعی میکنم به خاطر بیاورم که صبحانه خوردهام یا نه. نه صبحانه نخوردهام!
بعد از اینکه هشت ویال خون از من میگیرند، از حال میروم، به هوش میآیم و پرستار دیگری با ویالهای دیگر به سمتم میآید.
اولین بار با اسم کلینیک اهدا تخمک در مارس ۲۰۲۱ آشنا شدم. تنها ساعاتی بعد از اینکه در رشته روزنامهنگاری در دانشگاه کلمیا قبول شدم. به ما توصیه شده بود که در دوران تحصیل امکان استخدام ما وجود ندارد. یک سرچ ساده در گوگل با کلید واژه «سازمانهای اهدای تخمک در نیویورک» هرکسی را به این مراکز میرساند. تعداد کسانی که به دنبال این مراکز هستند نیز کم نیست. سالانه هزاران نفر برای دریافت تخمک اهدایی هزینه پرداخت میکنند. در کمتر از یک دهه، IVF با استفاده از تخمکهای اهداکننده تقریباً سه برابر شد و از حدود ۵۰۰۰ در سال ۲۰۰۷ به بیش از ۱۳۰۰۰ در سال ۲۰۱۶ رسید.
اما وقتی برای اولین بار به کلینیک سوهو مراجعه کردم، پزشک درباره سلامت من با پرستار صحبت کرد اما با من نه. در رابطه سنتی پزشک و بیمار، رفتار پزشک دربرابر بیمار مهم است، اما در ایالات متحده پزشک طوری با مراجعه کننده برخورد میکند که بار دیگر به مطب او بازگردد. گویی یک معامله تجاری قرار است رخ دهد و به مراجعه کننده نه حس یک بیمار بلکه حس یک محصول میدهد.
چندین آزمایش خون و تست ژنتیک برای بررسی انواع اختلالات گرفته میشود و ارتباط آنها با بیماریهایی که به ویژه منشا ژنتیکی دارند بررسی میشود. البته تنها اختلالات ژنتیکی بررسی نمیشد، ویژگیهای دیگری از جمله رنگ مو، جنس مو، رنگ چشمها و پوست نیز مورد بررسی قرار میگرفت. یک تراپیست نیز ویژگیهای روانی من را مورد بررسی قرار داد. در نهایت برای هر تخمک ۱۰ هزار دلار پرداخت میکردند و ماهیت بدن من حالت یک کسب و کار را گرفته بود.
اما این ایده که فرزندان حاصل از این اهدا متعلق به چه کسانی است ذهنم را درگیر میکرد. اینکه در اوایل دهه سوم زندگی کودکی از من در جهان در حال رشد است، نگرانم نکرد بلکه قلبم را گرمتر میکرد. اما دائم مادری را تصور میکردم که تخمکهای من در بدن او رشد میکند.
روش آزادسازی تخمکها جالب بود. باید دو بار در طول روز هورمون تزریق میکردم که در نهایت به آزادسازی ۱۰ تا ۲۰ تخمک منجر شود، در حالی که در بدن هر زن ماهانه یک تخمک آزادسازی میشود.
زنهای زیادی در سنین مختلف و با ذهنیتهای مختلف نسبت به اهدای تخمک اقدام میکنند اما برخلاف روشهایی که در IVF به کار میرود، هیچ مکان مشخصی وجود نداشت که از افرادی که به این کار اقدام میکنند حمایت کند. گروههای خصوصی واتس آپ و فیس بوک محل ارتباط گرفتن ما بود.
اکثر اهدا کنندگان در اوایل دوران بیست زندگی خود قرار داشتند و همه برای تامین مالی اقدام به این کار میکردند. رنج پرداختی برای این اقدام نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی و زمان اهدا از ۳ هزار تا ۲۰ هزار دلار متغیر است. کرهایها، چینیها، ویتنامیها و آسیاییها متوسط ۱۰ هزار دلار درآمد دارند. در مواردی با توجه بررسیهای هوش، تا ۴۰ هزار دلار نیز برای تخمکها پرداخت میشود.
در نظریه اخیری که توسط انجمن پزشکی باروری آمریکا منتشر شد، آژانسها را از پرداخت مبلغ بیش از ۱۰ هزار دلار باز میدارد. در حالی که بسیاری از زنان اعتراف میکنند که با درآمدی که میتوانند از تخمکهایشان به دست بیاورند، جذب میشوند، اما بیشتر آنها هنوز آن را یک انتخاب میدانستند. اگرچه بسیاری از آنها به دلیل مشکلات مالی اقدام به این کار میکردند اما اینکه توانستهاند به خانوادهای کمک کنند تا به خواسته خود برسند نیز دلگرم کننده بود.»
دادهها و تحقیقات در مورد اهدای تخمک کمیاب است. در سال ۲۰۱۶، تحقیقات جدید نشان داد که داروهای باروری ممکن است با ایجاد سرطان رحم مرتبط باشد. گزارشی در سال ۲۰۱۷ توسط The Donor Sibling Registry، از وقوع مشکوک سرطان سینه در اهداکنندگان جوان سالمی که هیچ استعداد ژنتیکی برای بیماری نشان ندادند خبر داد و دلیل احتمالی آن را هورمون درمانی در حین اهدا ذکر کرد. البته در این گزارش آمده است که فقدان کامل اطلاعات ممکن است با خطا در تحلیل نیز همراه باشد.