نشان تجارت - کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یکی پس از دیگری در کلاب هاوس حاضر میشوند تا تبلیغات انتخاباتی خود را از آن بستر پیش ببرند. امشب نیز نوبت محمود احمدی نژاد بود. حضور او البته با نیم ساعت تاخیر بود تا بار دیگر این «کنایه» را به خاطر بیاوریم که «ما ملتی هستیم با چند هزار سال سابقه تاریخی و نیم ساعت تاخیر!»
پیش از این حضور اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی در کلاب هاوس را بررسی کرده بود و نشان داده بود که هر کدام چه رویکردی را در مواجهه با یکی از آزادترین بسترهای رسانهای در پیش گرفتهاند؛ آنقدر آزاد که علی لاریجانی پاسخگوی خبرنگاران ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی باشد.
احمدی نژاد نشان داد حتی در ثبت نام در انتخابات ۱۴۰۰ با دیگران متفاوت است؛ حتی در نحوه ورود به وزارت کشور، نحوه ثبت نام و نحوه خروج وزارت کشور. این تفاوت در کلاب هاوس هم وجود داشت.
۱) محمود احمدی نژاد از ابتدای ورودش به سیاست، یک ایده بزرگ را پیش برده است: مقابله با الیگارشی و حلقه بسته مدیران. این ایده در آرای احمدی نژاد در دوقطبی «عدالت/بیعدلتی» وجود داشته است؛ به این معنا که او خود را نماد عدالتی میخواند که در برابر ظلم ایستاده است و برای آن حاضر است هزینه بدهد. سال ۱۳۸۴ احمدی نژاد این دوقطبی را با آیت الله هاشمی رفسنجانی تعریف کرد و سال ۱۳۸۸ هم همان ایده را تکرار کرد تا بگوید تمام کاندیداها در اشکال مخلف تکرار آیت الله هاشمی هستند و نماد «حلقه بسته مدیران» به شمار میروند اما او آمده تا با پروژه «عدالت» این بازی را بهم بریزد.
پس از درگذشت آیت الله هاشمی، احمدی نژاد به شخصیت دیگری نیاز داشت که بتواند دوقطبی مورد نظرش را بر اساس تقابل با او پیش ببرد؛ از این سال به بعد اگرچه احمدی نژاد دوقطبی خود را با کل حاکمیت پیش برد، اما در کنار آن نقد او بیش از هر کس به علی لاریجانی بود و خانواده لاریجانیها را به عنوان «نماد الیگارشی» معرفی کند؛ چنانچه در روز ثبت نام در انتخابات نیز این کنایه به لاریجانیها را تکرار کرد و با نشان دادن شناسنامهاش گفت که «ایرانیالاصل» است. در کلاب هاوس نیز همین ایده تکرار شد و او این بار نیز خود را نماد مبارزه با «حلقه بسته مدیران» خواند.
۲) ایده عدالت، ایدهای است که بیش از همه توسط جریانهای چپگرا استفاده میشود. آنها معتقدند «تمرکز ثروت و قدرت» باعث اختلاف طبقاتی و در پی آن فساد میشود. معمولا سیاستمداران با آنکه ایده چپگرایان را رد میکنند، اما در مواقع نیاز آن را مصادره به مطلوب میکنند؛ چنانچه ضرغامی شعار انتخاباتی خود را «نام، مسکن، آزادی» برگزید؛ شعاری که شعار اصلی کمونیسم است. احمدی نژاد نیز همین کار را تکرار کرد، اما به شیوه خود. او شعارهای کمونیسم را درخشان خواند اما گفت نتوانسته در عمل پیاده شود و این اوست که میتواند آن شعارها را اجرایی کند.
او مرکز تمام اتفاقات را «انسان» و «اجتماع انسانها» توصیف کرد. این دقیقا همان شعاری است که حکمتیستها بر اساس جمله معروف منصور حکمت میگویند: «اساس سوسیالیسم انسان است»
بخش نخست سخنان محمود احمدی نژاد کلیاتی از این دست بود و او با استفاده از مفاهیم نظری خود را نماد «آزادی مطلق»، «عدالت»، «ارزش»، «کمال» و مسائلی از این دست معرفی کرد. اما اینکه احمدی نژاد تا چه انده در واقعیت نماد این ایدههاست، سوالی است که باید آن را بررسی کرد، اگرنه که همه سیاستمداران در «قرائت کلامی» نماد «خیر» هستند و کسی نمیگوید برای خراب کردن آمده است؛ هیتلر هم زمانی که جنگ جهانی دوم را با حمله به لهستان آغاز کرد، در کلام میگفت هدفش نجات دنیاست!
۳) بخش نخست سخنان احمدی نژاد با همین کلیات نظری پیش رفت؛ مخاطبان چندان با این بخش ارتباط برقرار نکردند اما این سخنان برای او حیاتی بود و لازم بود نشان دهد که تفاوتش با دیگران بر سر چیست. در یک گفتوگوی ۶ ساعته، ۱۵ دقیقه زمان زیادی نیست تا او ایدههایش را در قالب مفاهیم نظری بیان کند؛ مفاهیمی که البته ملغمهای از چپ و راست بود.
۴) احمدی نژاد در بخش دوم سخنانش وارد جزییات شد. او در این مرحله انتقادهای خود را از سر دلسوزی برای جمهوری اسلامی دانست. او معتقد بود که وضعیت به گونهای است که هر انتقادی به عنوان ساختارشکنی توصیف میشود، در حالیکه سخنانش ساختارشکنانه نیست و صرفا از سر دلسوزی است.
۵) مهمترین تحلیل درباره سخنان محمود احمدی نژاد در کلاب هاوس این بود که کاملا غیرقابل پیشبینی بود. در حالی که تصور میشد او کاملا با ادبیاتی تند و تیز همچون همیشه حرفهایش را مطرح کند، او کاملا در فضایی منطقی و بدون تنش پیش برد. احتمالا بخشی از این قضیه به خاطر موضوع تایید صلاحیتها بود. او این تحلیل را داشت که در هفته منتهی به اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها، وجه منطقی و غیرساختارشکن خود را به نمایش بگذارد، شاید بتواند از این طریق آخرین بخت خود را برای تایید صلاحیت بیازماید.
۶) مخاطبان کلاب هاوس تلاش داشتند با سوالاتی همچون دیدگاه او درباره «ولایت فقیه»، «نقش سعید مرتضوی»، «حوادث انتخابات ۸۸» و «مهندسی انتخابات» مسائلی اینچنینی سخنان تندتری از او بشنوند اما پاسخهای او همچنان محافظهکارانه بود؛ چنانچه او در پاسخ به تمام این سوالات عنوان میکرد که تلاش میکند به سمت «منطق» پیش برود. شاید جنجالیترین سخنان او درباره ولایت فقیه بود که خبرنگار ایران اینترنشنال پرسید و او پاسخ داد ولایت فقیه تنها زمانی قابل قبول است که در راستای منافع مردم و اکثریت باشد، در غیر این صورت مردم پذیرای آن نخواهند بود.