نشان تجارت - این درحالی است که برخی فعالان سیاسی و رسانهای در هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا این طیف را جدی نگرفته و با اشاره به بیثمر بودن تلاشهایشان به بایکوت خبری و ندیدن آنان اعتقاد دارند.
نکته قابل تامل، اما آنجاست که احمدینژاد و یارانش نیز به قدر دیگران موانع پیش روی خود را شناخته و برای از میان برداشتن یا دور زدن آن سناریوهای مختلفی نوشتهاند لذا ندیدن احمدینژادیها و فعالیتهای انتخاباتی آنان نتیجهای غیر از افزایش احتمال غافلگیری در این انتخابات ندارد.
سناریوی اول و رویای بهاریها آن است که محمود احمدینژاد شخصا امکان راهیابی دوباره به پاستور را بیابد. امیدواری به این گمانه کم است و همه میدانند که احتمال رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان به مراتب بیش از احتمال تایید صلاحیت شدن اوست. با این وجود سناریوی اول پیگیری شده و احمدینژاد سعی میکند که هر روز بیش از روز قبل خودش را مطرح کند. ترفندهایش نیز شناخته شده و معلوم است. از مصاحبه با رسانههای خارجی و ارائه چشمانداز روشن از تعامل با کشورهای منطقه گرفته تا گفتگو با رسانه خارجی و انتقاد از حجاب و. نامهنگاری نیز کماکان شیوه محبوب او در سیاستورزی است و نامه اخیر به روحانی و هشدار توجه به احتمال جنگ، مصداق آن است.
البته اعلام گفتن ناگفتهها نیز همیشه در دستور کار احمدینژاد و اطرافیانش بوده است. مثلا همین تازگیها بود که شایعه دیدار وی با سیدمحمد خاتمی و یا عیادتش از آیتالله مصباح یزدی سر زبانها افتاد. شایعه پردازان حتی از محتوای جلسه خیالی او با خاتمی نیز حرف زده و میگفتند که رایزنی کرده تا اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت نکنند! عمر شایعه، اما کوتاه است و همه چیز زود برملا میشود، برای همین هم تکذیبها از پی هم رسید و معلوم شد، هر چه گفتند حقیقت نداشته است. احمدینژادی ها، اما با یک کارت بازی نمیکنند که به این سادگیها از میدان در شوند.
اعلام به گفتن هم همچنان یکی از تاکتیکهای احمدینژاد است و به هیچ وجه آن را از دستور کار خارج نکرده است. از مصاحبه او با شبکه تلویزیونی الشرق خیلی نمیگذرد و به یاد داریم که وقتی خبرنگار پرسید، اگر شما رد صلاحیت شوید، قصد دارید اسراری را افشا کنید، با آن لبخند همیشگی گفت: «ان شاالله در وقتش صحبت خواهم کرد».
محتمل بودن رد صلاحیت احمدینژاد، اما سبب شده که طیف نزدیک به او سناریو دیگری نیز بنویسند. آنها میدانند که شانس رئیس دولت مهرورز برای راهیابی دوباره به پاستور چندان نیست لذا روی پیدا کردن گزینه مناسبی که مورد تایید و حمایت او باشد نیز تمرکز کردهاند. گفتنی است که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران این سناریو را قابل اعتناتر دیده و معتقدند که همه فعالیتها و تلاشهای احمدینژاد برای مطرح کردن خود برای آن است که سبد رای خود را به پای گزینه مورد حمایت خود بریزد.
این گمانه را اظهارات چند روز قبل محمدعلی رامین، مشاور مطبوعاتی وی نیز تایید کرد. او در گفتوگویی با «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته بود: «اگر فرض را بر رفتار عقلانی او قرار داده و با عبرت پذیری از تجربه تلخ سال ۱۳۹۶ تصمیمات او را ارزیابی کنیم، قطعاً شخصاً داوطلب نخواهد شد، اما افراد زیادی هستند که او میتواند مورد حمایت خود قرار دهد و نقش آفرین باشد.»
رامین و یا دیگر طرفداران این نظریه از اینکه کاندیدای مورد حمایت احمدینژاد کیست؟ چیزی نمیگویند و معلوم نیست که او با این همه تلاش در عرصه رسانهای و مجازی سنگ ریاست جمهوری چه کسی را به سینه میزند؟
با این وجود میتوان حدسهایی در این باره زد. به خصوص اگر توجهی به وضعیت جریان سیاسی حامی او داشته باشیم. جریانی که چند هفته قبل پدر معنوی خود یعنی آیتالله مصباح یزدی را از دست داد و آنطور که بسیاری از تحلیلگران عرصه سیاست میگویند؛ این به معنی قدرت گرفتن صادق محصولی است. محصولی البته هیچ وقت کم قدرت نداشته و به عنوان یکی از پرنفوذترین چهرههای جریان اصولگرا به حساب آمده است. بعد از فوت آیتالله مصباح، اما به این نفوذ افزوده شده و خیلیها را منتظر مشاهده تحولات بیشتر در رویکرد و مواضع پایداری نگاه داشته است.
افزایش قدرت محصولی و پایداری که میتوانند از احمدینژادیها پشتیبانی کنند، اما فقط یک روی سکه است و روی دیگر آنکه گزینه این طیف کیست؟ نامهایی مثل علی نیکزاد یا شمسالدین حسینی مطرح است. این ها، اما در قد و قواره ریاست جمهوری به نظر نمیرسند، برای همین هم همچنان این احتمال وجود دارد که احمدینژادیها گزینهای خارج از پارلمان داشته باشند که هنوز نامش برای رسانهها پررنگ نشده باشد.