نشان تجارت - المیادین نوشت: در بحبوحه تحولات مهم در منطقه، که بن سلمان با نتانیاهو دیدار میکند، اسرائیل در کنفرانس منامه حاضر میشود و قطر به آغوش دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس باز میگردد، سعودیها چه خطراتی را متوجه منطقه خلیج فارس میکنند؟
در ادامه این مطلب آمده است: در سایه تحولات دراماتیکی که منطقه شاهد آن است، از شکست دونالد ترامپ در انتخابات گرفته تا خروج نظامی آمریکا از منطقه، اعمال شدیدترین فشارها بر ایران که با ترور دانشمند هستهای آن به اوج خود رسید، به نظر میرسد یک ائتلاف مهم بین دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی تشکیل شده است.
ظاهرا بحرین، امارات و عربستان سعودی قصد دارند قواعد بازی در منطقه را تغییر داده و درگیری عربی-اسرائیلی را به درگیری عربی-اسرائیلی علیه ایران تبدیل کنند.
صلح با قطر و ترور فخری زاده
در صحنهای دیگر، آنچه احتمالات طرح جدیدی در ضدیت با ایران را تقویت میکند، تلاشهای ایالات متحده برای صلح بین عربستان و قطر است، که در این میان کویت توانست نقش میانجی را ایفا کند.
نیتهای بایدن برای بازگشت به توافق هستهای و اشتیاق اروپاییها برای بررسی راههای این بازگشت، همگی در تسریع دولت فعلی آمریکا و اسرائیلیها برای متحد کردن جبهه دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس و آماده کردن محیط برای ورود به مرحله تازه نقش داشت.
اخبار اعلام دیدار بین نتانیاهو و بن سلمان، همزمان شد با حادثه ترور دانشمند هستهای ایران، محس فخری زاده، که در آن مسئولان ایرانی انگشت اتهام را به سمت اسرائیل گرفتند. در همین حین بود که موفقیت تلاشهای آمریکا و کویت در صلح، اعلام شد.
امروز ملتهای عربی به موضع عربستان در قبال اسرائیل با حیرت و ناراحتی مینگرند، اما واقعا چرا عربستان؟
شکی نیست که تغییر موضع عربستان، ارتباط محکمی با جریان عادی سازی بین اسرائیل و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس دارد و این عادی سازی، در مضمون سیاسی خود به ائتلافی شبیه است.
عربستان با محمد بن سلمان به شرایط منطقهای نابسامانی رسید و وارد بحرانهای زیادی شد، از آن جمله باتلاق جنگ یمن است که هنوز سعودیها موفق به خروج از آن نشده اند.
شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تهدیدی برای اینده سیاسی دو شخصیت در خاورمیانه است، که بیشترین زیان را از نبود ترامپ میبینند. محمد بن سلمان و نتانیاهو. حال چه باید بکنند؟ این دو معتقدند قبل از روی کار آمدن رسمی بایدن، لازم است اقداماتی انجام دهند تا چارچوب سیاسی خارجی آمریکا در منطقه از آن متاثر شود.
بیشتر بخوانید: پشتپرده تحرک کشورهای عربی در روزهای اخیر چیست؟ / اردوغان به دنبال باج خواهی از بن سلمان؟
نتانیاهو و بن سلمان هر دو نگران بازگشت بایدن به دیدگاه اوباما هستند، که براساس آن، توافق هستهای با ایران، یک دستاورد بزرگ محسوب میشد. اما در صورتی که رئیس جمهور جدید آمریکا به توافق بازگردد و تحریمها علیه ایران برطرف شود، چه باید کرد؟
انتخابات آمریکا سیلی محکمی به این دو زده و آنها را در برابر لحظه واقعی قرار داد. نتانیاهو با یک بحران بزرگ در سرنوشت سیاسی خود مواجه است که میتواند او را به زندان بکشاند. این تنگنایی است که حیات سیاسی اسرائیل در طول سالهای اخیر با آن درگیر بوده است.
بن سلمان که برای رسیدن به حکومت دست به هر کاری زد و بخش قابل توجهی از ثروت کشورش را به ترامپ بخشید، امروز با رفتن ترامپ چه سرنوشتی پیدا میکند؟ ترامپی که تا کنون مانع از آن شده است تا خشم جهانی نسبت به اقدامات بن سلمان وی را از پای بیندازد.
در این میان، چرا اسرائیل برای عادی سازی روی عربستان تمرکز زیادی دارد؟ عربستان با بعد اسلامی و ثقل جمعیتی، تاریخی و اقتصادی خود در منطقه خلیج فارس، از نظر اسرائیلیها میتواند جهش بزرگی در مسیر عادی سازی باشد و با ملحق شدن عربستان به بحرین و امارات، تل آویو جهان عربی را به دو قسمت تقسیم میکند، بخشی که وارد عادی سازی با آن شده و بخشی که همچنان مخالف عادی سازی است و تحت فشار زیاد، مجبور به عادی سازی میشود.
در ادامه، موضع دولتهای عربی متحد با اسرائیل تقویت شده دولتهای متحد با محور مقاومت، به انزوا کشیده میشوند. حداقل این خواسته بن سلمان و نتانیاهو است که تلاش میکنند قبل از روی کار آمدن بایدن محقق شود. بن سلمان برای نزدیکی به ترامپ حدود نیم تریلیون دلار هزینه کرد و به نظر نمیرسد بایدن تمایلی برای نزدیکی به، ولی عهد سعودی داشته باشد، در واقع چیزی نمانده است تا بن سلمان برای جلب رضایت بایدن خرج کند.
اما رابطه حوادث اخیر با ترور فخری زاده نیز باید مورد توجه قرار گیرد، ترور دانشمند ایرانی این بار در سایه فضایی متفاوت اتفاق افتاد، فضای ائتلافی که بر روابط اسرائیل با امارات، عربستان و بحرین، سایه افکنده است و تل آویو از آن برای افزایش تجاوزهایش به داخل ایران استفاده میکند.
در این جا خطرات جدیدی بروز مییابد: آیا دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس که به ایران نزدیک هستند، به سکویی برای اقدامات جنایت کارانه اسرائیل علیه آن تبدیل میشوند؟ این اقدام چه فایدهای برای دولتهای عربی دارد؟ همانطور که در جریان ترور فخری زاده نیز از روابط با دولتهای عربی بهره گرفته شد.
زیانهای سعودی از عادی سازی روابط
در صورتی که سعودیها و اسرائیلیها تبسم کنان عادی سازی روابط خود را اعلام کنند، پیامدهای این اتفاق برای عربستان، متفاوت از امارات و بحرین خواهد بود و اثار فاجعه باری برای عربستان دارد.
بخش بزرگی از اقتصاد عربستان مبتنی بر درآمدهای حاصل از حج و گردشگری دینی در شهرهای آن است. عربستان پایتخت جهان اسلام محسوب میشود و مهمترین شهرهای اسلامی یعنی مکه و مدینه در آن قرار دارند، که با اقدامات بن سلمان برای عادی سازی با اسرائیل، به مرور در حال از دست دادن جایگاه خود در دو سطح فرهنگی و دینی در جهان اسلام و در نتیجه کاهش ورود مسلمانا دیگر کشورها به آن است.
بن سلمان روی ترامپ بازنده حساب کرده و ثروت ملت سعودی و نسلهای آینده را به پای او ریخت، تا بتواند به قدرت برسد، اما بازی را باخت. از این رو، امروز به سمت قمار دیگری حرکت میکند که همان نزدیکی به نتانیاهو و قرار گرفتن در آغوش وی است، که البته این مساله توجیه خوبی برای دیدار بین نتانیاهو و، ولی عهد سعودی نیست.
ترس ریاض از بازگشت آمریکا به توافق هستهای و تقویت فرصتهای محور مقابل آن از طریق حضور بایدن در صحنه سیاسی با ایران، به اضافه شکست فاجعه بار بن سلمان در یمن، همگی عناوینی است که در ضمن زیانها و شکستهای عربستان سعودی جای میگیرد. اما خطر بزرگتر آن است که آیا دولتهای عربی که تحت عنوان نیاز به حمایت اسرائیل، وارد عادی سازی با آن شده اند، منطقه خلیج فارس را به روی خطر حضور نظامی اسرائیل در آن میگشایند؟ این میتواند آخرین و مهمترین اشتباه اعراب باشد.
منبع: انتخاب