سخن را او در ورزش جاری کرد. زبان ورزش شد بدون پشتوانه، بدون اطلاعات
لازم، بدون امکانات صدابرداری اولیه! طنین صبحگاهان را در ورزش او بر فضای
نسل ها جاری کرد. خود آموخته، الفبای ورزش را نوشت و واژهها را با
سیلابهای زیبا بر زبان جاری کرد.
بیش از نیم قرن
پیش در سال 1338 او کلام ورزش را به نام گزارش ترویج داد. جملات ملموس و
پر معنا، نو و بدیع. از بلندگوهای رادیو تنها رسانه گفتاری شوقی ایجاد کرد،
کشتی و فوتبال را بر جامعه سنجاق کرد، این ذوق و شوری که امروز در فوتبال
ما جاری است، برون آمده از همان جمله سازیهایی است که عطا بهمنش 58 سال
پیش آنها را بیان کرد.
نهال گزارشگری را او کاشت و
واژهها در ورزش معنا پیدا کرد و برای مردم آشنا شد، محتوا پیدا کرد و حتی
رادیو را مردم شناختند. بچه کرمانشاه چنان با لحن فارسی کشتی را حلاجی
میکرد که در نسل جوان آن دوره شیفتگی و علاقه بوجود میآورد. بدینگونه
جامعه به سوی ورزش گرایش نشان داد.
المپیک آمد،
جام های جهانی و گزارشهایی که گاه برای رادیو نیز سنگین بود. از آن دوران
عطا بهمنش را با ورزش شناختند، نام او مترادف بود با فوتبال و کشتی و او
پیوند خورد به تختیها، موحدها و سیدعباسیها، از پهلوانان که میگفت
میخواستی تا صبح پای صحبتهایش بنشینی.
از کلانی میگفت، از
غیرت و جسارت او، از پیروزی بر اسرائیل، از گل همایون بهزادی، از عبدالله
ساعدی! او حرفه و هنر گزارشگری را بنا نهاد و نهان آن را به ما آموخت و
فرهنگ ورزش را در جامعه توسعه داد. گفت جوانان حالا نوبت شماست! او در قلم و
نویسندگی نیز چون گفتار قوی بود و پر مغز.
بهمنش
از سال 1330 در مجله نیرو و راستی مینوشت سپس به امید ایران رفت و کیهان
ورزشی خانه بعدی او در امر نویسندگی بود و سپس در مجله دانش و ورزش که نوعی
خاطره نگاری شیرین بود. کتابهای او درباره جام جهانی و المپیک همچنان
خواندنی است. او در عرصه رسانه ورزشی بیبدیل بود، نبودش ضایعهای است
جبران ناپذیر. نقش او را در فرهنگسازی ورزشی نمیتوان فراموش کرد و باید
نسل به نسل پیش برویم تا عطا بهمنش دیگری متولد شود.
منبع: تابناک