کد خبر: ۲۴۱۸۱
۱۷:۵۷ -۱۰ اسفند ۱۳۹۹
نویسنده: محمدرضا فرهادی‌پور*

نشان تجارت - در ادامه نویسنده به طور مشخص‌تر به سراغ استادان بسیار مطرح دانشکده اقتصاد شیکاگو در دهه‌های 1920 و 1930 و 1940 می‌رود: جیکب واینر، فرانک نایت و هنری سایمونز. به هر یک از این اقتصاددانان یک فصل را اختصاص می‌دهد و در عین حال نشان می‌دهد که این اقتصاددانان چطور بر اندیشه‌ورزی اقتصادی در دانشگاه شیکاگو اثر می‌گذاشتند: این اقتصاددانان همگی به لیبرالیسم کلاسیک و مالیات تصاعدی و فعالیت معقول دولت در اقتصاد به سبک آدام اسمیت باور داشتند. در ادامۀ کتاب نویسنده گریزی می‌زند به مقایسه مکاتب اقتصادی شیکاگو و اتریشی در دهۀ 1930 و همین‌طور مقایسه میان آراء کینز و شیکاگویی‌ها.

تا این زمان خبری از «مکتب اقتصاد شیکاگو» نبوده است. میلتون فریدمن، جورج استیگلر و گری بکر همگی دانشجویان مدرسۀ اقتصاد شیکاگو بودند که بعد از تحصیلات خود به کار در نهادهای منشور جدید روزولت مشغول کار شدند. اما پس از پایان جنگ جهانی دوم این گروه تصمیم گرفتند به دانشگاه شیکاگو برگردند. سال 1946 سال جداسازی سرنوشت‌ساز در مدرسۀ اقتصاد شیکاگو بود. جیکب واینر از این دانشگاه رفت. هنری سایمونز درگذشت و فریدمن و آلن دایرکتور (برادر زن فریدمن) و والیس از راه رسیدند. فرانک نایت هم که زودتر رفته بود.

استعداد فریدمن در این دانشگاه کاملاً شکوفا و او بدل به قلب و روح مدرسۀ اقتصاد شیکاگو شد. هایک هم که بعد از انتشار کتاب «راه بردگی» به شدت مشهور شده بود و کتابش را در آمریکا، انتشارات دانشگاه شیکاگو بعد از کلی کش و قوس (ماجرایش را در همین کتاب می‌توانید بخوانید) منتشر کرد، به شیکاگو نزدیک شد. البته، فریدمن و باقی اقتصاددانان دانشگاه شیکاگو وقتی هایک برای عضویت در هیأت علمی مدرسۀ اقتصاد درخواست داد، درخواستش را رد کرد. شرح این واقعه بسیار خواندنی است و نویسند در دو فصل از همین کتاب «شیکاگونومیکس» به شکلی خواندنی آن را ارائه کرده است.  

حالا اما اندیشه‌ها و ایده‌های اقتصادی که از شیکاگو مطرح و منتشر می‌شد، بسیار متفاوت از قبل بود: کم‌کم لیبرالیسم کلاسیک کم‌رنگ شد و جایش را به «لیبرتارینیسم» معاصر داد. از نظر لنی ایبنشتاین تاریخ مدرسۀ اقتصاد شیکاگو را باید به دو بخش تقسیم کرد: «مکتب شیکاگو متقدم=لیبرالیسم کلاسیک؛ مکتب شیکاگو متأخر= لیبرتارنیسم معاصر.

نویسنده در ادامه و در دو فصل به طور مفصل به بیان دیدگاه‌های میلتون فریدمن و فردیک هایک می‌پردازد و نشان می‌دهد هرچند در حوز افکار سیاسی این دو به هم نزدیک بودند، اما در عالم علم اقتصاد زیاد با هم اشتراک نظر نداشتند. نویسنده گریز‌های جالبی هم به زندگی شخصی هایک و ازدواج‌هایش می‌زند و اختلافات میان فریدمن و فون میزس را به روشنی عیان می‌سازد که برای خواننده ایرانی بسیار آموزنده است.

کتاب حاضر به چند دلیل خواندنی است: علاقه‌مندی به: الف- تاریخ دانشکده اقتصاد شیکاگو و تاریخ اندیشه اقتصاددانان مکتب شیکاگو؛ ب: تشریح تفاوت‌های میان خود شیکاگویی‌ها در حوزۀ اقتصاد؛ از به‌کارگیری ریاضیات در اقتصاد گرفته تا سیاست‌گذاری پولی؛ ج: فهم روایت نادرست وطنی از برخی موارد مربوط به چگونگی اندیشه‌ورزی شیکاگویی‌ها. کتاب، درعین‌حال، حاوی اطلاعاتی دست اول از گفت‌وگوها و مکاتبات نویسنده با شیکاگویی‌ها است که در آن، کم هم، همدیگر را نوازش نمی‌کنند. البته، تفاوت‌های میان هایک و فریدمن و سایر شیکاگویی‌ها به خوبی تشریح و روایتی دست اول از چهره‌های اثرگذار بر مدرسه و مکتب اقتصاد شیکاگو ارائه می‌شود.

شیکاگونومیکس

شیکاگونومیکس

*محقق اقتصادی

منبع: اقتصادآنلاین
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
گوناگون